برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان در دوره راهنمایی ومتوسطه
دسامبر 7, 2011
گزارش دیدار دکتر یحیی قائدی با سرپرستان و اعضای سازمان سما (مدارس آزاد اسلامی)
دسامبر 9, 2011

جلسه شورای سرپرستان مناطق سما

جلسه شورای سرپرستان مناطق سما

تاریخ: ۱۲/۲/۹۰
موضوع جلسه: شرح اهداف و برنامه ی فلسفه برای کودکان در سما

شرکت کنندگان:

آقایان: سید مهدی میر شمسی (معاون دانشگاه آزاد و ریاست سازمان سما)؛ امان الله پیشوا (سرپرست منطقه ۱و ۱۶)، دکتر علی رضا عصاره (سرپرست منطقه ۳ و ۱۷)، قاسم یزدان پناه (سرپرست منطقه ۴ و ۵) ؛هوشنگ مکتبی (سرپرست منطقه ۶)دکتر عبدالرضا سبحانی (سرپرست منطقه ۹)،مصطفی عیسی زاده (سرپرست منطقه ۱۰)، غلام رضا یمینی (سرپرست منطقه ۱۱) ؛ حسین فرزانه (معاون سازمان در امور مدارس و اموزشکده های شهر تهران) سید ضیا فاطمی (مشاور مالی و اداری ریاست سازمان)؛ ابوالقاسم ابطحی( معاون عمرانی سازمان) ؛ حسن فرخ پور (سرپرست منطقه ۲و ۱۳)؛علی حسن زاده (کارشناس باشگاه پژوهشگران جوان ) دکتر یحیی قائدی (هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم ؛ پژوشگر)

در پایان جلسه شورای سرپرستان سما به درخواست آقای پیشوا نشستی برای آشنایی بیشتر ؛ پرسش و پاسخ در باب برنامه P4C به شرح زیر برگزار شد:

آقای پیشوا:از آنجایی که هدف اصلی مدارس سما پرداخت بهتر به کیفیت آموزش ؛تعلیم و تربیت است برنامه های گوناگونی همچون” طرح خلاقیت ” و غیره در این سازمان پیگیری شدند اما امروز نیاز به الگو ها و روش های کامل تر کاملا احساس می شودکه دامنه ی آنها هم حوزه آموزش و پرورش و هم حوزه ی فوق برنامه را تحت شعاع قرار دهد؛ بعد از آشنایی با برنامه ی فلسفه برای کودکان (P4C) اقای یمینی مسئول تشکیل ستادی برای اجرایی نمودن این طرح در سازمان سما شدند، ستادی تحت عنوان “خلاقیت و سازمان” تشکیل شده است که هر دو هفته یکبار تشکیل جلسه می دهد و هدف از نشست امروز آشنایی سرپرستان با برنامه های دکتر قائدی و P4C و تشکیل کارگاه های تابستانی و اجرایی نمودن طرح است.هدف اصلی و مد نظر سازمان: بهبود توانایی دانش آموزان در مفهوم یابی ؛استدلال و تحلیل منطقی، رشد فردی و میان فردی ،درک اخلاقی و رشد و بهبود جنبه های اساسی تربیت است.بر اساس نشست های قبل عنوان اصلی طرح فلسفه برای کودکان و عنوان جهانی P4C هم مورد قبول قرار گرفت و برنامه سازمان به سمت تئوریزه کردن طرح و اجرایی نمودن آن پیش می رود.

آقای یمینی: من از سال ۷۷ با بحث P4C در ایران آشنا شدم و مشتاقانه به بررسی و آشنایی بیشتر با آن پرداختم؛ با متولیان امر جناب دکتر قائدی و دکتر ناجی و سرکار خانم شهرتاش هم صحبت هایی داشتم و کارگاه های طرح را از نزدیک مشاهده کرده ام؛ سال ۸۸ و ۸۹ هم تعدادی از کارشناسان سما را برای آشنایی با طرح به کارگاه ها اعزام کردیم و در دو مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه هم کارگاه های خانم شهر تاش اجرا شد که با اقبال جمعی و استقبال خوب والدین همراه شد و حتی اجرای محدود این طرح در تعدادی از مدارس راهنمایی تهران هم با بازخورد مثبت و مشتاقانه اولیا همراه بود تا آنجا که در سال گذشته در روز جهانی فلسفه که تعدادی از مربیان بنام و جهانی طرح به ایران دعوت شده بودند در جلسه ای دو ساعته به پرسش و پاسخ با معلمان و مربیان و اولیا دانش آموزان سپری شد. هم اکنون سما پسران در مقطع راهنمایی در دو مدرسه دارای کارگاه است و این طرح در منطقه ۱۱ آموزشی سما هم در حال پیگیری و اجراست ؛ اسفند ۸۸ در کرمانشاه و در آینده نزدیک ایلام هم به این طرح می پیوندند و با نظر به استقبال عمومی در مناطق مختلف؛ گسترش این برنامه در ایران یک ضرورت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

دکتر قائدی: سوال مهم ما این است: فلسفه دقیقا به چه دردی می خورد؟ و ایده ی ما این است که چگونه از این سازوکار به بهترین وجه در نظام آموزش و پرورش خود بهره جوییم. در ۱۴ سال اخیر کارگاه های خصوصی زیادی به شکل داوطلبانه و مشتاقانه مشغول کارند و نتایج چشمگیری هم داشته اند و منعکس شده و حال که عزم جدی سما بر وارد کردن برنامه P4C در سیستم آموزشی خود است هدف اصلی طرح نباید دچار اغماض شود . این برنامه یک تکلیف نیست بلکه یک طرح داوطلبانه است همانطور که در ۱۵۰ کشور دیگر به خصوص کشورهای همسایه خودمان در حال اجراست.در اجرای این طرح آموزش و آشنایی اولیای کودکان و سرپرستان مدارس اهمیت به سزایی دارد.

اقای میرشمسی: اگر ضرورت آموزش این طرح اثبات شده چرا داوطلبانه ؟ آیا بهتر نیست که اجباری شود؟

دکتر قائدی : به آموزش ریاضیات و علوم در مدارس توجه کنیم ، شکل آن همگانی وآموزشش اجباری است و ما سالهاست منتظر ظهور یک منتقد؛ یک عالم واقعی در این عرصه ها هستیم که سخنی تازه برای گفتن داشته باشند ؛تکلیف اجباری هیچ وقت به تحلیل آزادانه و متفکرانه منتهی نشده است.دانش آموز همواره به دنبال رهایی از فشار و تکلیف بوده و هست.چیزی که امروز بسیار دیده می شود تقابل بسیاری از خانواده ها با مدارس در زمینه ی محتوای آموزشی است.

آقای میرشمسی: آیا عدم علاقه کودکان به ریاضیات به خاطر عدم آشنایی تفکر صحیح ریاضیاتی در آنهاست؟

دکتر قائدی: هدف این برنامه دقیقا ایجاد تفکر و تعمق است نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورها امروزه دانشجوی منتقد و تحلیل گر نادر شده است و اینکه دانش آموز و دانشجو باید ” بخواهد” و ” بپرسد” در حالی که دانش آموزان ما ” مساله ” ندارند.

هوشنگ مکتبی: گاهی برای تربیت گروهی نیاز به ” اجبار” دیده می شود مثلا در تربیت و آموزش سیستم پادگانی و سربازی ابتدا طرحی ارائه می شود که یک باور جمعی را بسازد و این الزام تک تک افراد را به باور جمعی می رساند.

دکتر عصاره: ما بیشتر جویای فهم کلی روش هستیم. دقت داشته باشیم که اوقات فراغت زمانی است که افراد بدون اجبار کاری را انجام می دهند و دوستش داشته باشند؛ بیشتر اکتشافات و اختراعات محصول اوقات فراغت افراد بوده اند زمانی که فشاری روی اندیشه نیست پس داوطلبانه بودن روش و تکیه به تمایل و علاقه افراد ضروری به نظر می رسد.

اقای عیسی زاده: چهار راه اصلی آموزش تفکر ؛ تجربه ؛تلقین وتقلید است و به نظر می رسد این برنامه بدون تلقین و اجبار و به شکل آزادانه بهترین پاسخ گویی را داشته باشد.

دکتر سبحانی: آیا همه ی آحاد جامعه باید فیلسوف باشند؟ وقتی سخن از داوطلبانه بودن طرحی باشد نیازمند استعداد است یک جوهر و بضاعت خاص در فرد میطلبد ، صرف علاقه مندی ملاک نیست برای مخترع یا مکتشف شدن!

دکتر قائدی: ادعای ما عرضه یک روش مدرن به همگان است و اینکه همه افراد از آن بهره نمی جویند یک اصل همیشگی بوده و هست و کاملا بستگی به تبلیغات و شیوه ی عرضه ما هم دارد.تاکید ما بر این است که اگر میخواهیم این برنامه به سرنوشت سایر طرح های آموزشی نپیوندد باید داوطلبانه باشد.پس به طور اجمالی به معرفی طرح می پردازم.

ادعای شماره یک برنامه P4Cاین است که کودکان ذاتا می پرسند و ما بزرگسالها مدعی هستیم که پرسش سرآغاز اندیشیدن است.اما من شخصا معتقدم که خانواده و مدرسه دو قاتل خلاقیت هستند! به اطراف خود بنگریم کدام بزرگسالی امروزه تعجب میکند ؟ حس تعجب و شگفتی در ما مرده است ما موظفیم از حس حیرت کودکان حفاظت کنیم تا به درد ما دچار نشوند.

پیش فرض های اصلی این برنامه:

بی طرفی کامل نسبت به مکاتب ؛ ما روش را ارائه می دهیم او خودش انتخاب میکند.

غیر تلقینی بودن

شباهت های کودک و فیلسوف در حیرت و پرسیدن

الگوهای خوب تفکر

بهترین اسلوب یادگیری در روایت داستان وقصه است.

کودک جستجوگر معنی است.

اهداف طرح:

بهبود توانایی تفکر

پرورش خلاقیت

رشد فردی و میان فردی

پرورش درک اخلاقی

پرورش توان مفهوم یابی تجربی

روش ها:

اجتماع پژوهشی(community of inquiry)
این اصطلاح برگرفته از ایده پیرس است او معتقد بود که ما در جامعه فقط تماشاچی نیستیم ؛علم زمانی رشد میکند که ما هم مشارکت کنیم نه مشاهده. در کلاس درس دانش آموزان باید دور هم به شکل دایره وار بنشینند و هیچ کس حتی معلم نباید ادعای همه چیز دانی داشته باشد؛ کلاس برپایه گفتگو استوار است که خودش دارای اصولی است ؛مانند گوش دادن به سایرین و خلاصه گویی و درخواست اجازه برای صحبت کردن با بلند کردن دست و …

محتوا:

کتاب های داستان کوتاه ،رمان و قصه. قصه ها برای بچه های اول و دوم خوانده میشود؛ در دوره ی راهنمایی داستان کوتاه خوانده می شود و رمان برای دانش آموزان دبیرستانی است. ملاک داستان خوب هم متنی است که نکته ی مبهمی در خود جای داده باشد.
این برنامه با آنکه پتانسیل نشستن در جایگاه آموزش رسمی هر کشوری را داراست اما بهتر است به شکل فوق برنامه ارائه شود. مهمترین ادعای آن هم این امر است که می تواند در همه ی رشته ها کارکرد داشته باشد. مهارت های شناختی ؛ رشد عاطفی و عملیات های شناختی و فرا شناختی و نگرش ها را تحت شعاع قرار می دهد. آقای پیشوا:آیا نمی توان به جای قصه و داستان از تجارب علمی ، آزمایش ها و مشاهده ی طبیعی بهره برد؟

قائدی : بهترین شیوه برای معنی سازی و تحلیل نزد کودکان روایت قصه و داستان است.
مهارت هایی که متاثر از برنامه خواهند بود:

مهارت گوش دادن: بارها دیده شده است که فرد ذهنیت خود را به جای شنیده ها و دیده های دیگران حمل میکند و از موضعی که اتخاذ کرده خواه درست یا نا درست پایین نمی اید . این فرآیند در دانشجویان همه ی پایه ها و همه ی رشته ها دیده می شود.

مهارت نوشتن: آیا “نوشتن” همان ” رونویسی” است؟ چه برنامه ای برای کسب مهارت نوشتن و گزارش دادن داریم؟

مهارت خواندن: “خواندن” هم با روخوانی فرق دارد.مطالعه کردن عمق بیشتری از روخوانی دارد که باید کسب شود.

این برنامه مدعی است که ریاضیات ؛مطالعات اجتماعی و تربیت بدنی برای بهبود خویش به شدت با این طرح همبسته هستند.
مقولات فلسفی (متافیزیک و زیبایی شناسی و شناخت شناسی و اخلاق و منطق) پایه همه ی علوم هستند.سوالات اساسی فلسفی همه به نحوی رشته های مختلف را متاثر میکنند.به بیان بهتر ما کودک را تا پشت در آزمایشگاه می بریم او فرا میگیرد تا چگونه بخواند، بفهمد، تحلیل کند، بشنود، به کار برد و بعد در رشته های خاص ؛ آموزش دیده و به کار خود بپردازد. دکتر عصاره:این بحث شامل نوعی ” آموزش فکر” است و بهتر است همه ی ما به یک وحدت رویه بر آن برسیم ؛توافق اولیه بسیار مهم است.

دکتر سبحانی: طرح P4C یک طرح خارجی است و باید بومی شود و نگرانی اساسی در این باب وجود دارد وقتی ما منابع روایی مثل قصص قرآن و مولانا و غیره داریم باید در برابر هجوم افکار غیر بومی دوام بیاورم و جدی باشیم. از طرفی آغاز و انجام طرح چگونه است؟ تربیت معلم – فیلسوف یا ترویج بین دانش آموزان یا کارگاه های فلسفی یا چیزهای دیگر؟ به جای پرداختن به نمای طرح باید به فکر یک پی ریزی اصولی باشیم. نکته سوم هم اینکه تجربه نشان داده که فلسفه و دین در بسیاری جاها با هم تعارضات اساسی دارند و با چه تدبیری باید به این مساله بپردازیم؟

آقای یزدان پناه: ما همراه با آقای یمینی در مدارس ابتدایی پسرانه از نزدیک اجرای این طرح را شاهد بودیم و نگرانی های دکتر سبحانی کاملا ملموس بود به راستی چه تضمینی وجود دارد که طرح به بیراهه کشیده نشود؟

دکتر قائدی: در پاسخ به دکتر سبحانی باید خاطر نشان کنم که این دغدغه ی همه ی ماست. ۱۵ سال از آغاز کار من در این برنامه می گذرد و هنوز عجله ای در اجرایی نمودن وسیع آن ندارم چون همواره تلاشم بر این اصل مبتنی بوده که بدون شیفتگی و دستپاچگی به نوشتن ،پژوهش ؛ بررسی و تحلیل مبانی نظری برنامه بپردازم.قبل تر برنامه “طرح مساله” در مدارس با شکست روبرو شد چون ما حتی نمی دانستیم اساسا کودکانمان “مساله ” دارند یا خیر؟! این یک بحث جدی است نباید همه چیز به گردن مدرسه انداخته شود ؛ در جامعه ای که خانواده , صدا و سیما ؛ گروه های اجتماعی هم نقش پررنگی را ایفا میکنند و ابزارهای جوراجور رسانه ای در حال بمباران داده ا ی و اطلاعاتی اند نباید از بررسی این عوامل و تاثیرشان در چنین طرحی غافل بمانیم تا نتیجه غافلگیرمان کند.ما نیاز به تفکر انتقادی را احساس کرده ایم پس باید زمینه و روش رسیدن به آن را مهیا کنیم. ما میخواهیم کودکمان مهارت و توان انتخاب درست در هر مرحله از زندگی اش را به دست آورد ؛ همیشه خوب و بد ؛ سره و ناسره در کنار هم بوده اند و مهم انتخاب به جا و برحق است.

اقای میر شمسی: بهتر این است که مبنای بحث را روی چگونگی و تکنیک اجرا بگذاریم ووقتی شکل گیری سوال به جایی رسید ما به تربیت پاسخ دهنده هم اقدام میکنیم و نباید فراموش کنیم که دنیا سیستماتیک و پاسخ دهنده است اگر فکر نکردیم به پاسخ نرسیدیم دلیل بر بی پاسخی نیست این پروژه باید گام به گام پیگیری شود.

اقای پیشوا: جلسه بعدی ۱۵ روز دیگر در همین مکان ادامه خواهد داشت. ختم جلسه .صلوات.

تهیه و تنظیم گزارش:

سحر سلطانی