جایگاه فلسفه برای کودکان در ارا اسمیت و کندرسه
ژانویه 28, 2012
پژوهشی در بنیادهای متافیزیکی برنامه آموزش فلسفه به کودکان
فوریه 4, 2012

کودک با استعداد: تردید گرایی و روش مواجهه با آن

مقالات پژوهشی
کودک با استعداد: تردید گرایی و روش مواجهه با آن
نویسنده :دیوید وایت

ترجمه:دکتر یحیی قائدی

 

 

بحث:

به نظر می رسد که مفهوم کلی تردید گرایی نیاز به توضیح دارد.معنای لغوی تردید گرایی، این نظریه است که «حقیقت همه دانش ها و علوم همواره باید زیر سوال قرار داشته باشد.» آنچه قابل ذکر است،اینست که منظور هیلاس از تردید گرایی چیزی گسترده تر از تعریف بالاست.هیلاس درباره «وجود تمام چیزهای محسوس» تردید می کند.                                                           به عبارت دیگر این تردید به تمام چیزهایی است که ما می بینیم،لمس می کنیم،می چشیم و …بر    می گردد.بنابراین این تردید حالتی شدید تر دارد و به هر آنچه ما آن را مربوط به “دنیای خارج”  می دانیم ارتباط پیدا می کند.در فلسفه سوال «از کجا می دانی؟» بعنوان سوالی اساسی می باشد:این سوالیست که درباره ماخذ یا توجیه دانش یا آگاهیش نسبت به مطلبی مطرح می گردد اما در زندگی روزمره و در برخورد با مردم عادی پرسیدن این سوال در برخی موارد غیر عادی بنظر می رسد.           مثلا زمانی که شخصی می گوید درختی در بیرون وجود دارد،شنیدن این سوال برای وی مفهوم نخواهد بود.زیرا مردم بر وجود خارجی اشیایی که حس می کنند باور دارند.برکلی در این باره   می گوید:«این تصور ماست که یک شی مشخص و ثابت را دیده ایم».

   نظرات برکلی را به این صورت می توان خلاصه کرد:«بودن یعنی درک شدن».این مطلب را «دکارت» به این شکل بیان می کند:«من فکر می کنم، بنابراین وجود دارم».شاید این عبارت نوعی واقع گرایی مطلق باشد که در آن برای در ذهن متصور شدن ،وجود خارجی قائل است و بدون درک ذهن اشیاء،وجود خارجی آنها را مورد تردید می داند.                                                     این نظریات قابل ملاحظه اند، اکنون این سولات را از دانش آموزان بپرسید:                         1 اگر همه انسانها در خواب باشند،چه اتفاقی برای کره زمین رخ خواهد داد؟                                 2- اگر همه انسانها از میان بروند، چه اتفاقی برای کره زمین رخ خواهد داد؟                       3- اگر تمام چیزهایی که قابل درک هستند و آنها را می توان در ذهن آورد ناپدید شوند،چه اتفاقی رخ خواهد داد؟                                                                                                 پاسخ سوال اول چنین خواهد بود: هیچ اتفاقی برای زمین رخ نمی دهد.سوال دوم نیز پاسخی مشابه سوال اول خواهد داشت و چون سوال سوم شکل دقیق تر سوال دوم است،جواب آن نیز با مورد دوم یکسان است.اما چناچه منطق کلی برکلی را بپذیریم، پاسخ تمام این سوالات چنین خواهد بود:       «ما نمی دانیم چه اتفاقی برای زمین رخ می دهد.» و این بر اساس دلایل هیلاس و فیلالوس مبنی بر اینکه «بودن یعنی درک شدن» مطرح شده است.بنابراین چنانچه چیزی درک نشود بهترین کار تردید درباره وجود خارجی آن است.                                                                                             زمانیکه این نتیجه گیری مطرح گردید مجددا سوال نخستین بحث را از دانش آموزان بپرسید:     «اگر درختی در جنگلی که کسی آنجا نیست بیفتد،آیا صدایی شنیده می شود؟» و از آنها بخواهید پاسخ خود را با توجه به نظرات برکلی مطرح سازند.دانش آموزان خواهند گفت:ما می دانیم چنانچه درختی در جنگلی متروک، بی هیچ ناظری فرو افتد آیا صدایی شنیده خواهد شد یا خیر.این پاسخ،پاسخی مبتنی بر تردید گرایی است.منطق کلی برکلی رابطه ای نزدیک را میان متافیزیک و اپیستمولوژی(شناخت شناسی) نشان می دهد.به عبارت دیگر آنچه بر اساس باور ما واقعیت دارد و مستقیما بستگی به ادراکات ما از آن، واقعیت خواهد داشت. این نتیجه گیری در مباحث فلسفی از اهمیت برخوردار است.اما آیا چنین مباحثی در تعلیم و تربیت نیز کاربرد علمی دارند؟

برنامه های دوره های تحصیلی                                                                                درمجموعه مباحث قبلی پیشنهادهایی برای جمع آوری برخی مسائل فلسفی مورد بحث در دوره های تحصیلی ارائه گردید.بهرحال از آنجائیکه ارتباط نزدیک ادراک اشیا و وجود خارجی آنها با استفاده از نظرات برکلی مطرح گردید،شاید بهترین برنامه برای دانش آموزان مستعد پرداختن به مسائل گوناگون داخل و خارج از کلاس درس با استفاده از این دیدگاه باشد و بهترین رفتار ممکن نیز نرسیدن به «تردید گرایی» در ارتباط با مسائل مختلف باشد.

حیطه تردید گرایی                                                                                     مسئله تردید در مباحث مختلف تحصیلی بروز می کند.بطور مثال در نظر بگیرید در کلاسی قرار است مفهوم یک شعر بررسی شود.در اینجا مشاهده می گردد که برخورد دانش آموزان با مسائل علمی و شعر همسان نیست.در شعر ما به عبارتی چون«این نظر شماست» یا «هیچ کس نمی تواند معنای واقعی این شعر را درک کند» بر می خوریم.از دانش آموزان بپرسید:«آیا می توانیم معنای شعر را به همان روشی که با دیگر علوم برخورد می کنیم،در یابیم؟» و یا چطور می توان با مسئله ذهنی ای چون شعر همانند مسائل معینی که در دیگر علوم وجود دارند ،برخورد کرد؟                     در اینجا این نکته را باید مطرح کنیم که تفاوت موجود میان مطالعات علمی که جنبه عینی دارند و آثار ادبی که ماهیت ذهنی دارند ،باعث می گردد که در مجموعه نظرات برکلی بررسی نگردند.هر آنچه که جنبه عینی دارد برای موجودیت خارجی خود نیازی به گذشتن از کانال ادراک ذهنی ندارد.بنابراین آنچه ما را از عینی بودن نتاج بررسی های علمی مطمئن می سازد،عینی بودن جهان فیزیکی است.                               تجربیات علمی که بر پایه مشاهده استوارند،قابل تکرار هستند و صحت و سقم نتایج آن توسط فرد دیگری قابل اثبات است.این در حالیست که خواندن و تفسیر کردن شعر عملی درونی و مشخص است و تفسیری که هر فرد ارائه می دهد کاملا در قلمرو «معنا» صورت می گیرد.بنابراین نمی تواند بصورت یک نتیجه و تفسیر کلی و همگانی مطرح گردد.نکته ای دیگر این است که چنانچه شعر را به عنوان یک واقعیت هنری و یک اثر خلق شده بدانیم در آن صورت چطور دانش آموزان نمی توانند در مورد این واقعیت آهنگین به بحث بپردازند و به وحدت برسند؟

روش مقابله برکلی با تردید گرایی

هدف از این بحث دگرگون ساختن مطالعات ادبی به شکل علمی نیست چه این امر نه امکان پذیر است و نه مطلوب، بلکه هدف تحول نگرش دانش آموزان به مطالعه ادبیات(و دیگر موضوعات غیر علمی) می باشد.یکی از ویژگی های کار برکلی اینست که وی از دانش آموزان مستعد دعوت می کند که درباره چگونگی تجربه شخصی خود از دنیا بیند یشند و این دنیا شامل دنیای ادبیات نیز         می شود.از نظر برکلی انجام این امر نیازمند حضور ناظر است.برکلی نشان می دهد که آنچه درک می شود باید تا حد ممکن دقیق برای دیگر ناظران تشریح شود.به گونه ای که با شنیدن آن، ناظران بتوانند با استفاده از تجربیات ادراکی خود صحت و سقم آن را تعیین کنند.                                             دانش آموزان مستعدی که بطور مکرر دچار تردید می شوند،با این روش به اطمینان بیشتری دست می یلبند.اگر دانش آموزان مستعد سعی کنند ذهن خود را از نگرانی ها و مسائل همیشگی و تصورات از پیش شکل گرفته درباره موضوعات مورد مطالعه خواه این موضوع شعر باشد و یا تجربه ای علمی-رها کنند،از تاثیرات سوء شک و تردید بر روند تحصیل آنها کاسته می شود و یکی از راههای موثر رسیدن به این سطح از اطمینان،افزایش میزان و عمق مباحثی است که دانش آموزان مستعد درباره آنچه تجربه و درک می کنند با دیگران دارند.هر چه ما بیشتر به دنبال مقایسه آنچه احساس و فکر می کنیم با تفکرات و ادراکات دیگران بپردازیم ،کمتر در اندیشه های خود منزوی  می گردیم.

تردید گرایی و ارزش ها                                                                      تردیدی که بر روند تحصیلی افراد در مدارس تاثیر سوئی می گذاشت،اثر زیان بخش دیگری نیز بر یکی از مهمترین محدوده های زندگی هم در مدرسه و هم در خارج از آن دارد.از دانش آموزان درباره تقلب در امتحانات و اینکه این امر از نظر اخلاقی اشتباه است یا خیر سوال کنید.

تقلب کردن اشتباه است در صورتیکه شما احساس کنید یا باور داشته باشید که این کار اشتباه است اما چنانچه فردی خود را برای امتحان آماده نکرده باشد و تقلب تنها راه ممکن برای جبران عدم آمادگی وی در امتحان باشد،در این صورت چه کسی می تواند در چنین موقعیت و شرایطی آن را اشتباه بداند؟و اگر تقلب امری پذیرفته شده در مدارس باشد چرا نباید از آن در موقعیت های غیر کلاسی و در تمام زندگی استفاده کرد؟   سوال دیگری که در همین رابطه می توان از دانش آموزان پرسید،اینست که آیا شرافت خوب است؟همه دانش آموزان پاسخ مثبت می دهند. بعد بپرسید:چرا شرافت صفتی خوب است؟پاسخ دانش آموزان در این مرحله متنوع، اما سطحی خواهد بود و نتیجه این پرسش تردیدی است که به تدریج در اذهان دانش آموزان درباره ارزش شرافت رسوخ می کند.                                                                                     واقعیت ها اموری عمومی و قابل قضاوت هستند در حالیکه ارش ها کاملا بستگی به افراد دارند.                                                                                     به عبارت ارزش ها با توجه به محدوده احساسات و ادراکات هر فرد نسبت به دنیای خود تعریف می شوند و به رفتارهای فرد در شرایط مختلف ارتباط می یابند این باوریست که در حال حاضر میان جوانان (و البته بزرگسالان)رایج شده است.اما تا چه حد می توان به این باور اعتماد کرد؟                                                       همانطور که قبلا در زمینه تردید گرایی و تحصیل ذکر کردیم ، تعیین حد و حدود عملکرد«من» باید مشخص باشد.منظور از عملکرد«من» چیزهاییست که شخص حس و درک کرده و به آنها          می اندیشد.بعبارت دیگر تمام تجربیات شخصی فرد را شامل می شود.سپس این حدود باید با تجربیات شخصی دیگران نزدیک گردد.فعالیت ادراکی ما از برخی جنبه ها نوعی فعالیت اجتماعی محسوب  می شود۰یعنی هر آنچه که ما می بینیم و حس می کنیم تحت تاثیر آن چیزی است که از آن بعنوان عضو یک گروه اجتماعی انتظار می رود ببینیم و حس کنیم).                                                 بنابراین آنچه ما از آن به عنوان واقیعیت یاد می کنیم،از مجموعه ادراکات ما از آن شی و واقعیات درونی آن شی ناشی می شود.ارتباط نحوه درک ما از جهان تاثیر مستقیمی بر شکل عقاید و ارزش های شخصی ما دارد.از دیدگاه برکلی ،ارزش ها و حقایق با تجربیات شخص شکل می گیرند.   ممکن است حقایق کمتر از ارزش ها جنبه شخصی داشته باشند.بنابراین چنانچه بگوییم:«تقلب کردن کاری اشتباه است» این ادعا را باید با دلایلی واقعی و مبتنی بر اصول دنیای حقیقی اثبات کرد.در نتیجه توجه اینکه «شرافت»امری پسندیده است نیز واقعیاتی است که فرد در دنیای بیرون احساس می کند.

برکلی معتقد است از تمام افراد از جمله جوانان و دانش آموزان(با هر استعداد)باید دعوت کرد تا تجربیات خود را از جهان خواه لذت بخش،خواه تلخ و نا خوشایند بررسی کنند و سپس آنها را با تجربیات مشابه دیگر همنوعان خود در یکجا جمع کنند.در این صورت به درک واحدی از ارزش ها دست می یابند.درکی که فراتر از ادراکات فردی است.به عبارت دیگر در این شرایط برای «شرافت»ویژگیهای مشترکی ارائه می گردد که برای همه افراد قابل درک می باشد و در نهایت افراد قادر خواهند بود در نظریات خود درباره «واقعیات» و «ارزش ها» به دیگران نزدیک تر گردند.