گزارش کارگاه فلسفه کودکی
نوامبر 23, 2013
کارگاه مشهد ۲
نوامبر 28, 2013

کارگاه مشهد بهاره قانع نیا

دهمین جلسه کارگاه فلسفه برای کودکان در دانشگاه بین المللی اما رضا (ع)

گزارش: بهاره قانع نیا

کارشناسی ارشد رشته ی ادبیات کودک و نوجوان


کلاس با حضور دکتر یحیی قائدی استاد فلسفه برای کودکان و ده نفر از دانشجویان ادبیات کودک ونوجوان راس ساعت ۱۲:۰۰شروع شد.

سپس دکتر قائدی از دانشجویان خواستند با دقت به محیط کلاس نگاه کنند و نام سه شی موجود در کلاس را یادداشت کنند، دانشجویان مشغول شدند پس از دقایقی استاد گفتند واژه ی کودک را به این سه شی اضافه کنید و در پانزده دقیقه یک داستان کوتاه که در آن این چهار کلمه به کار رفته باشد بنویسید.سپس جدولی را پای تخته کشیدند و توضیح دادند هر کسی که آمد داستانش را خواند دیگران برای نوشته ی او مطابق این جدول عمل کنند.                                                                                                                  

دلایل

امتیاز۱ تا ۵

نام و نام خانوادگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی کار نوشتن به پایان رسید دکتر قائدی از دانشجویان خواستند به صورت داوطلبی به جلوی کلاس آمده و داستانشان را بخوانند؛ هرکس که نوشته اش را می خواند مورد تشویق گروه و استاد قرار می گرفت و در نهایت خود استاد نیز داستانشان را برای کلاس خواندند.پس از آن که همه آثارشان را خواندند شروع به سنجش عملکرد و جمع امتیاز ها شد و در نهایت اثر محبوبه به عنوان نوشته ی برتر بالاترین امتیاز را گرفت و دانشجویان دلایلشان را برای انتخاب نوشته ی او گفتند که شامل:پی رنگ باز، شخصیت پردازی مناسب، نام گزینی جالب و روانی و یکدستی متن داستان بود.                                                                          

۱

خلاصه داستان:

مانی در راه بازگشت از مدرسه دایما در ذهنش درگیر ماجرای دعوای صبح اش با سیا هم کلاسی اش است ؛دیشب پدر مانی جامدادی قرمز و مشکی زیبایی برای مانی می خرد و امروز مانی آن را به کلاس آورده بود اما چون شبیه جامدادی سیا بود سیا با او دعوا کرده بود و گفته بود کسی حق ندارد وسایلی شبیه به وسایل او داشته باشد.سیا یک پشتیبان دارد که هر وقت به مدرسه می آید همه جلوی پایش بلند می شوند و هر کاری که سیا می کند به او چیزی نمی گویند اما این بار مانی تصمیم می گیرد جلوی او به ایستد .فردا صبح زود به مدرسه می آید هیچ کس در کلاس نبود و فقط کیف خانم حسینی معلم شان روی میز کلاس بود ،مانی به کیف سفید و قهوه ای خیره می شود و فکری به ذهنش می رسد…                                                            

سپس داستان دوباره برای کلاس خوانده شد و دکتر قائدی از ما خواستند هر ایده ای که از این داستان به ذهنمان می رسد را به صورت تک واژه یادداشت کنیم و هر کس ایده های خود را برای کلاس خواند ایده های نهایی که همه روی آن اجماع داشتیم این موارد بود:                                                                        

تلافی ،خودخواهی ،ظلم ستیزی ،دعواهای کودکی ،تغییر پذیری ،فرآیند حل مسله ،سهل انگاری ،دوستی و دشمنی ،حسادت و…                                                                                                              

در مرحله ی بعد ایده ها را به صورت سوال در آوردیم و طرح بحث های خود رابه صورت سوال هایی فلسفی نوشتیم به گونه ای که یک مربی فلسفی بتواند آن را در کلاس بپرسد؛ سوال هایی مانند:                            

خودخواهی چیست؟ آیا خودخواهی بد است؟

آیا سیا زورگو بود؟

دوستی چیست؟ دشمنی چیست؟

تغییر پذیری چیست؟

جسارت چیست؟

اعتماد به نفس ذاتی است یا اکتسابی؟

۲

فرآیند حل مساله ذاتی است یا اکتسابی؟

مساله چگونه پدید می آید؟

جامعه تا چه اندازه در شکل گیری رفتار های نا به هنجار نقش دارد؟

طرح بحث ها خوانده شد تا متوجه شویم تا چه حد یک داستان می تواند جای کار فلسفی داشته باشد در قدم بعدی دکتر قائدی از ما خواستند یک تمرین عملی برای داستان بنویسیم تا بچه ها را به صورت عینی با یک یا چند مفهوم داستان درگیر کنیم تا منجر به تفکر عمیق در آن ها گردد.

پس از زمان تعیین شده تمرین های عملی نوشته شده در کلاس خوانده شد:

تمرین۱:فهرستی از موارد زورگویی که به شما گفته شده تهیه کنید و به کلاس بیاورید.

تمرین۲:از بچه ها خواستم دو به دو نقش ظالم و مظلوم را تمرین و برای هفته دیگر در کلاس اجرا کنند.

تمرین۳:فهرستی از کارهایی که نشان گر دوستی یا دشمنی است تهیه کنید.

تمرین۴:در این هفته به شخصیت های کارتون هایی که می بینید دقت کرده آن هایی که مثل سیا هستند را با ذکر نام و ویژگی ها رفتاری شان به کلاس بیاورید.

تمرین۵:یک تضاد مهم به نظرتان را که در راه خانه تا مدرسه می بینید نقاشی کنید.

تمرین۶:در این هفته رفتار های خوب یا بدی را که انجام داده اید یادداشت کرده و احساستان را نسبت به کار مورد نظر بنویسید و به کلاس بیاورید.

تمرین۷:بهترین دوستتان را نقاشی کرده نام و ویژگی خوبش را بنویسید و به کلاس بیاورید.

تمرین۸:جای نقش ها و شخصیت ها و برخوردها را در داستان جا به جا کنید.

تمرین۹:یک بازی گروهی طراحی کنید و برای رسیدن به هدف نهایی یک سری موانع قرار دهید سپس بهترین راه رسیدن به هدف را نشان دهید.

تمرین۱۰:دو گروه شوید و در مورد یک ایده بحث و تبادل نظر کنید.

۳

در گام بعدی هر کداممان دو ایده از داستان خودمان یادداشت کرده و برایشان طرح بحث نوشتیم و یک تمرین عملی نیز قرار دادیم.

دکتر قائدی در پایان کلاس از ما خواستند هر کدام نظرمان را راجع به کلاس امروز در یک جمله یادداشت کرده وبرای دیگران بخوانیم.

عزت : از حیرتی که در آنی حیرت نکن زیرا که یک مرحله از انسانیت است.

فاطمه : درگیری ذهن با ایده های یک داستان و یادگیری طرح بحث و تمرین عملی.

فرخنده : نسبت به قبل چند قدم جلوترم.

مریم : یک قدم به کودکی نزدیک تر شدم.

محبوبه : حس خوب خلاقیت و دیدن قابلیت اشیا و آدم ها.

بهاره : دوشنبه که به سرکار بروم این تمرین را با بچه ها انجام خواهم داد.

فهیمه : پی بردن به نقاط قوت و ضعف داستان نویسی.

معصومه : جدید و جالب بود برایم.

زهرا : یافتن راه ها و تمرین های مناسب برای برقراری ارتباط مثبت با کودک.

معصومه : خود خود بودن بهتر است.

پایان کلاس در ساعت۱۶:۰۰