روشهای پژوهش کودک پسند دکتر منصوریان
ژانویه 5, 2015
نوشتار مانیا عاله پور از جلسه ۵ کارگاه
ژانویه 5, 2015

گزارش ۵ از مانیا عاله پور

گزارش جلسه پنجم کارگاه فلسفه برای کودک
۱۱ دی ماه ۹۳
دانشگاه خوارزمی تهران
مانیا عاله پور

   روز سرد پنج شنبه پیش از شروع بحث اصلی، دکتر قائدی از اسماء که مهمان بود درخواست کرد که خودش را به جمع معرفی کند. اسماء نیز خودش را اینگونه معرفی کرد: اسماء احمدی هستم، کاردانی رشته ی خدمات مسافرتی و یک پسر دو ساله دارم. دکتر ضمن پرسش از اسماء که آیا این اطلاعات مهمترین چیزی ست که دوست داری دیگران از تو بدانند به این نکته اشاره کرد که آدمها همیشه در معرفی خودشان اطلاعاتی را مطرح می کنند که دوست دارند دیگران آنها را با این مشخصات بشناسند بنابراین با وجود این پیشفرض در ذهن همه ی ما می بایست وسواس بیشتری برای معرفی خود در جامعه به خرج دهیم چراکه دیگران ما را با همان اطلاعاتی که از خودمان می دهیم ما را خواهند شناخت.

   موضوع دیگر مسئله ی مونا بود. مونا گفت که دو جلسه با دو نفر از بچه های بستگانش به روش فلسفه برای کودک تمرین کرده است ولی آنها بعد از دو جلسه دیگر تمایلی برای ادامه نداشته اند. دکتر قائدی دو احتمال را که باععث شده است که بچه ها تمایلی به ادامه کار با مونا نداشته باشند اینگونه عنوان کرد: ۱٫ ممکن است مونا را به عنوان مربی قبول نکرده باشند و ۲٫ تعداد جمعیت برای تشکیل کلاس کم است و وقتی جمعیت بیش از ۴ نفر باشد معمولا علاقه ی بچه ها برای ادامه جلسات بیشتر است.

   موضوع کارگاه روز پنج شنبه «استدلال» بود. استاد از بچه ها خواست تا به دو سوال زیر هر کدام در یک جمله پاسخ دهند (جدول شماره ۱).

استدلال چیست؟

چرا استدلال می کنیم؟

مونا: دلیل آوری برای اثبات ادعا

هنگامی که ادعای مطرح شده برای دیگران روشن نباشد.

سمیه ۲: دلیل فکر یا رفتار

وقتی فکر یا رفتارمان نیاز به توضیح داشته باشد.

مریم: دلیل آوری برای ادعا

هرگاه ادعایی کردیم باید آن را استدلال کنیم.

الناز: برهان آوردن

برای اثبات ادعا

نسرین دلیل آوردن برای آنچه که می گوییم.

ثابت کنیم آنچه که می گوییم صحیح است.

مانیا: مطرح کردن نشانه هایی در رد یا قبول یک گزاره

زمانی که با چالش مواجه می شویم.

مهدی: توجیه گفتار، پندا و کردار

زمان شک چه از طرف خودمان و چه از طرف دیگری

افسانه: دلیل آوردن

زمانی که نیاز به اثبات حرف یا رفتار خود داریم.

راضیه: بیان شواهد، فرض ها و دانسته ها

زمانی که نیاز به اثبات آنچه که از ما سر زده است داریم.

زهره: دلیل آوردن

برای اثبات کردن

اسماء: توضیح دادن برای فکر ها

برای اثبات کردن

رضا: روش منظم و منقح افکار و تجربیات

برای توصیف، تبیین و اکتشاف مسائل

   جدول شماره ۱

بعد از رای گیری از بچه ها در خصوص پاسخ به سوال اول هیچکدام از پاسخ ها از طرف اکثریت مورد پذیرش واقع نشد و بجز عبارت «اثبات کردن» تمامی پاسخ ها خط زده شدند. استاد با توضیح اینکه اثبات کردن یعنی چیزی که «مو لای درزش نرود» از بچه ها خواست که در خصوص انتخاب این عبارت به عنوان پاسخ سوال تصمیم گیری کنند. بعد از رای گیری اکثریت مخالف بودند و در نتیجه این عبارت نیز حذف شد. در این میان پاسخ های راضیه و رضا بحث برانگیزتر بودند. مهدی در خصوص پاسخ راضیه گفت که فقط می توان شواهد و دانسته ها را به عنوان استدلال پذیرفت و نه فرض ها را. افسانه نیز گفت که نیازی به ذکر «دانسته ها» در این پاسخ نیست چرا که ما همیشه برای هر استدلالی از دانسته های خود استفاده می کنیم و این آنقدر بدیهی است که نیازی به ذکر آن در پاسخ به سوال استدلال چیست نمی باشد.

     پاسخ رضا نیز به دلیل استفاده از واژه ی «منقح» با پرسش بچه ها و درخواست برای توضیح درباره ی این واژه مواجه شد. سمیه به عنوان داوطلب توضیح داد که منقح کردن یعنی مشخص کردن سره از ناسره و درست از غلط. بعد از این توضیح استاد از بچه ها خواست که هر کدام جمله رضا را به قلم خود بازنویسی کنند. بعد از اینکه بچه ها هر کدام جمله را بازنویسی کردند و برای بقیه خواندند استاد نتیجه گرفت که همه ی بچه ها با آنچه که خود نوشته اند مخالفت یا موافقت می کنند، چرا که از جمله ی رضا آن مفهوم را گرفته اند و ممکن است که معنایی که دریافت کرده اند همان معنایی نباشد که مد نظر رضا است و می توان این قضیه را به تمامی مخالفت ها و موافقتهای ما به موضوعاتی که دیگران مطرح می کنند تعمیم داد. بنابراین هم گوینده می بایست نظر خود را تا حد ممکن روشن بیان و هم شنونده کاملا آن را بفهمد و درک کند، سپس موافقت یا مخالفت خود را بیان نماید.

   دکتر قائدی توضیح دادند که همیشه برای استدلال یک ادعا وجود دارد. اگر ادعایی نکنیم استدلالی هم نداریم. بیان استدلال یعنی ارائه گزاره برای توجیه و تببین گزاره های دیگر. استدلال در قالب یک گزاره است و زمانی مطرح می شود که ما می خواهیم بگوییم که گزاره ای دست است یا خیر. به عبارت دیگر استدلال یعنی بیان گزاره هایی در رد یا قبول یک گزاره.

دکتر قائدی بعد از این توضیحات از بچه ها خواست تا دوباره تعریفی از استدلال بنویسند و سپس یک ادعا کنند که از نظرشان کاملا درست است. نسرین داوطلب شد و ادعای خود را مطرح نمود: «انسان موجودی ممکن الخطاست». دکتر از بچه ها خواست که دو گزاره بنویسند که به گزاره نسرین منجر شود. الناز داوطلبانه جمله خود را خواند:

انسان اشتباه می کند. اشتباه خطاست =انسان ممکن الخطاست.

استاد با تصحیح این نوع استدلال قیاسی از گزاره های الناز این نتیجه را گرفت:

انسان اشتباه می کند. اشتباه خطاست =انسان خطاست.

دکتر قائدی این شکل استدلال را تنها از نظر صوری درست خواند و اظهار کردند که ما هر ادعایی می کنیم در حال نسبت دادن چیزی به چیز دیگر هستیم و هر گزاره ای خود از دو گزاره نتیجه گرفته شده است و این مسیر تا جایی که به بدیهیات می رسیم ادامه دارد (شکل شماره ۱).

 

شکل شماره ۱

مقدمات می بایست روش و مشخص باشند و اگر روشن نباشند استدلال با مشکل مواجه می شود. به این پروسه ی مقدمه آوردن استدلال می گویند:

سقراط انسان است. انسان مردنیست =انسان مردنی است.

برای اثبات دو مقدمه فوق نیاز به مقدمه داریم مگز اینگه آنقدر بدیهی باشند که نیازی به اثبات نداشته باشند.

دکتر قائدی اظهار کردند که منطق یاد دادن قواعد نیست بلکه یادگیری چگونگی چیدن مقدمات در کنار هم برای رسیده به نتیجه است.

بعد از این توضیحات استاد یک متن کوتاه خواندند و از شرکت کنندگان در کارگاه خواستند که مقدمه و نتیجه بودن هر کدام از گزاره ها را مشخص کنند:

« نسلهای همسازان و ناهمسازان همواره جانشین یکدیگر خواهند شد. منظورم این است که ابتدا مردم محافظه کاری وجود دارند با عقاید بسیار ثابت و انعطاف ناپذیر که فرزندانشان را خیلی خشک و مقرراتی بار می آورند. مثل مادربزرگ و پدربزرگ. پس فرزند آنان یعنی فرزندان مردم آن نسل حتما بر ضدشان خواهند شورید. چنانچه فرزندان همواره چنین می کنند و به انواع همسازان دو آتشه تبدیل می شوند و سعی می کنند اعتقاداتی از نوع دیگر و سبکهای دیگری را جانشین سازند. البته آنها فرزندانشان را به سبکی بی بندوبار و سهل انگار بار خواهند آورد. اما فرزندانشان خواستار اقتدارند و این امر باعث تنش میان آنان و فرزندانشان می شود. پس ای فرزندان هنگامی که بر ضد والدینشان بشورند دوباره محاظه کار خواهند شد و این جریان به صورت دایره ای پیوسته ادامه خواهد داشت».

مانیا داوطلب شد تا مقدمه و نتیجه بودن هر کدام از گزاره ها را مشخص کند و بعد از اصلاحاتی که استاد بر روی آن انجام دادند، مقدمات و گزاره ها اینگونه مشخص شدند:

شکل شماره ۲

   موضوع بعدی که در کلاس مطرح شد پرسشی در خصوص تفاوت میان دلیل و علت بود. بچه ها اتفاق نظر داشتند که علت وو دلیل با هم متفاوت هستند و هر کدام استدلالهای خود ار داشتند. بعد از چالش بسیار در خصوص تفاوت میان این دو استاد استدلال مهدی و مریم را نه پاسخ قطعی بلکه پاسخی تقریبا موجه عنوان کرد. مهدی دلیل را به معنای شاهد دانست و با ذکر مثالی استدلال خود را اینگونه بیان کرد: جای پا در مکانی دلیل یا شاهدی است بر اینکه کسی از آنجا رد شده است ولی علت آن جای پا چیز دیگری می تواند باشد. مریم نیز با ذکر مثالی توضیح داد که اگر من اکنون در را ببندم دلیلش سرد بودن هواست ولی علت آن دست من است.

این بخش با ابهام تمام شد و کلاس با سردرگمی و ابهام در خصوص تفاوت میان دلیل و علت این بخش را به پایان برد.

   بعد از ظهر پنج شنبه سحر ارائه داشت. سحر به دلیل تجربه ای که آن روز داشت بسیار هیجان زده بود. او مربی فلسفه برای کودکان است و آن روز به همراه مانی رضویان که بر روی ویلچر می نشیند کلاس فلسفه اش را در راستای برنامه یونیسف در زمینه آشنایی کودکان با اقلیت های جسمی جامعه پیش برده بود. در ان روز نحوه مواجه و برخورد کودکان با مانی و ویلچرش بسیار برای سحر جالب بود.

   ارائه ی سحر درباره ی کتاب «پیکسی» نوشته ی متیو لیپمن بود. سحر درباره ی این کتاب توضیح داد: این کتاب یک رمان فلسفی برای بچه های بین ۱۰ تا ۱۲ سال است که موضوعش ارتباطات پیکسی با مربی و همکلاسی ها و خانواده اش است. موضوعات محوری این کتاب روابط خانوادگی و فامیلی روابط مکانی، گرامری ، زمانی روابط ریاضی موضوع این کتاب است. سحر با خواندن خلاصه ای از داستان پیکسی از بچه ها خواست تا به عنوان تمرین یکی از پاسخ های چهار وضعیت مشخص شده در جدول شماره ۲ را مشخص کنند.

 

 

 

 

 

 

 

راه حل/ پاسخ

ردیف

وضعیت

ردیف

از معلم بپرسم

از والدین

از اولین عابر در خیابان

به تقویم نگاه کنم

الف

من چند سالمه؟

۱

به شناسنامه نگاه کنم

از بهترین دوستم بپرسم

به دایرهالمعارف رجوع کنم

ب

چه شکلی هستم؟

۲

از دکتر بپرسم

از طالع بین بپرسم

کتاب زیاد بخونم

یک کار تحقیقی راه بندازم و پژوهش کنم

ج

چجوری بدن من از بدن بقیه مشخص میشه؟

۳

باید یک لحظه فکر کنم

این سوالات بی معناست و جوابی ندارند

د

از کجا بفهمم شبیه چه کسی هستم؟

۴

جدول شماره ۲

بعد از انجام دادن این تمرین به عنوان یکی از مدلهای تدریس فلسفه، شرکت کنندگان به گروههای ۴ نفره تقسیم شدند و تمرین مشاوره ی فلسفی را انجام دادند.

 

***