گفتگوی تخصصی کودک و رسانه با سحر سلطانی پیرامون تولید محتوای فلسفه ورزانه برای کودکان ایرانی
مارس 29, 2018
تمایز و تشابه مشاوره فلسفی با رویکرد عقلانی- عاطفی الیس
آوریل 17, 2018

گزارشی از گفته‌های دکتر یحیی قائدی در نشست با وزیر آموزش‌وپرورش دولت دوازدهم

سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش‌وپرورش دولت دوازدهم، ۲۱فروردین۱۳۹۷، با شماری از استادان و اندیش‌ورزان رشتۀ علوم تربیتی دانشگاه‌های تهران دیدار کرد. دکتر یحیی قائدی، دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی، یکی از افرادی بود که در آن دیدار برای بهبود نظام آموزش‌وپرورش ایران مواردی را یادآور شد. آن‌چه می‌خوانید گزارشی از گفته‌های وی در نشست یادشده است که از سوی ایشان به پایگاه خبری رب سپرده شد.

  1. معیشت معلمان اگر بهبود نیابد، ‌سایر اصلاحات راه به جایی نمی‌برند. ‌اگر وضع معلمان بهبود یابد، آن‌ها خودشان نسبت به تقویت خود اقدام خواهند کرد؛ ‌ازین‌رو اگر حقوق معلمان چهاربرابر نشود، حضور ما در این جلسات سودمند نیست.
  2. راه‌وروش آموزش‌وپرورش باید تغییر یابد. اگر شما می‌توانید خود را از این‌همه محتوای معلوماتی خلاص کنید، شاید امید رستگاری برود. ‌آموزش‌وپرورش باید مهارت‌های اساسی فکری را به دانش‌آموزان منتقل کند. فلسفه برای کودکان را وارد برنامۀ مدارس کنید.
  3. شما چگونه انتظار دارید متخصصان تعلیم و تربیت چیزهای کاربردی و مرتبط با آموزش‌وپرورش را آموزش دهند، در‌حالی‌که درهای مدارس به روی آن‌ها بسته است. ما هنوز نتوانسته‌ایم یک مدرسه را پیدا کنیم که به ما به‌طور رسمی اجازه دهد ایدۀ فلسفه برای کودکان را در آن اجرا کنیم. در این صورت ما کجا باید این ایده‌ها را آزمایش کنیم. بسیاری از متخصصانی که این‌جا حاضرند، ایده‌هایی دارند و باید به آن‌ها فرصت داد. ما حتی نمی‌توانیم دانشجویانمان را برای کارورزی به مدارس بفرستیم یا برای تکمیل یک پرسشنامه باید حراست و چند مسئول دیگر آن‌ها را کنترل کنند!
  4. انجمن‌های علمی چون انجمن فلسفه تعلیم و تربیت، انجمن مطالعات برنامۀ درسی و… ظرفیت‌هایی دارند که باید از آن‌ها استفاده شود.
  5. آموزش‌وپرورش ایدئولوژی‌زده است. به‌همین‌دلیل شما نمی‌توانید طرح شایسته‌سالاری‌تان را برای انتخاب مدیران مدارس اجرا کنید. اگر کسی صلاحیت داشته باشد اما موردتأیید مقامات محلی ایدئولوژیک قرار نگیرد، شما چه‌کار خواهید کرد؟ کتاب‌های درسی نیز ایدئولوژی‌زده هستند و همین، بخشی از گریز خانواده را توجیه می‌کند.