آدمی «تنهایی ابدی» خود را با علوم انسانی پُر می‌کند/ یحیی قائدی
ژانویه 19, 2019
مشق شب ، این‌بار از منظر فلسفه برای کودکان
ژانویه 19, 2019

مشاوره فلسفی : عصبانیت /دکتر یحیی قائدی

 

مشاوره فلسفی با خود/ عصبانیت

یحیی قائدی ۲۸دی۹۷
گاهی از دست خودم شگفت زده می شوم.چیزی که در شرایطی مرا عصبانی کرده بود.حالا همان چیز مراعصبانی نمی کند.دیگرگونه آن نیز رخ داده بود: رخدادی که پیشتر مراعصبانی نمی کرد اکنون مرا عصبانی می کند.
با خودم فکر کردم.چطور است کاری کنم تا همیشه در شرایطی باشم که عصبانی نشوم؟پس از آن فکر کردم در آن موقع چه چیزی در سرم می گذشته، که باعث شده،من عصبانی نشوم و حالا چه چه چیزی می گذرد که موجب می شود عصبانی شوم‌؟
دارم از خودم می پرسم(خر درونم را موقتی به گوشه ذهنم تبعید کرده ام) ،یعنی فکر می کنی منشا عصبانیت ذهنی یا عقلی است و ربطی به چیز های دیگر ندارد از جمله واکنش های غیر ارادی جسمی یا ذهنی؟
گاهی فکر می کردم ،مشکلات جسمانی،بیماریها و حتی مشکلات بیرون ذهنی نظیر مسایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ریشه ناراحتی و عصبانیت آدمها هستند.
حالا چی؟یعنی اکنون چنین فکر نمی کنی؟
حالا تردید دارم و بیشتر بر این باورم که ریشه عصبانی در ذهن ماست.عصبانیت به گزاره هایی وابسته است که ما آنها را وارد ذهن خود کرده ایم.آنها نشانگر نحوه نگریستن ما در باره جهان و هر آنچه در آن است،هستند.نشانگر دیدگاه ما در باره واقعیت هستند.
یعنی می پندارید چیز هابه خودی خود نمی توانند و نباید ما را ناراحت کنند؟
اینگونه می پندارم.بگذارید با یک نمونه بیشتر توضیح دهم.معمولا رفتار نا عادلانه ما را ناراحت می کند.چرا؟چون ما تصور می کنیم جهان دارد عادلانه اداره می شود و وقتی چنین نیست ناراحت می شویم. ولی واقعیت این است که بسیاری از امور در جهان نه عادلانه اند و نه عادلانه به پیش می روند.اگر چنین فکر کنید.دیگر عصبانی نخواهید شد.یا تصور کنید که چرا وقتی کسی با شما تصادف می کند شما تا حد جنون عصبانی می شوید؟چون فکر می کنید که اگر شما درست درمان رانندگی کنید نباید برایتان اتفاقی بیفتد،ولی واقعیت این است که هم شما و هم دیگران بیشتر اوقات درست رانندگی نمی کنید و یکی از آن موارد منجر به تصادف شده است.پس اگر احتمال دهید هر آن ممکن است تصادف کنید دیگر ناراحت نخواهید شد .و این احتمالا دادن ها در صورتی ممکن است که شما دیدگاهتان را در مورد واقعیت تغییر دهید.
مشاوره فلسفی یا فلسفه بطور کلی بویژه در معنایی که من در پی آنم به ما کمک می کند تا مواجهه آرام تر و راحتری با واقعیت داشته باشیم.چنان که سقراط به آرامی جام شوکران را سر کشید و یا وقتی سنکا به دستور حاکم وقت باید خود را می کشاند،همه شیوه های کشتن خود را پیشنهاد کرد و وقتی نشد یادش آمد به سبک سقراط کشته شود و وقتی نشد خفگی در حمام بخار را پیشنهاد کرد.سنکا اگر این روز ها بود؛راههای مدرن تر و بی رحمانه تری را پیشنهاد می کرد.
آلن دوباتن در تسلی بخشی های فلسفه می گوید:”وظیفه فلسفه عبارت است از آماده کردن نرم ترین فرود ممکن آرزوهای ما بر روی دیوار انعطاف ناپذیر واقعیت”.ص۹۶
به زعم سنکا “عصبانیت با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور می کند؛اگر ما فقط بتوانیم عقاید را تغییر دهیم،گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد” … “به نظر سنکا آنچه ما را عصبانی می کند برداشت های خوشبینانه خطرناکی در باره چگونگی جهان و دیگر افراد است”.ص۹۸.
” هر وقت از دستیابی به امور مورد علاقه خود باز می مانیم،عصبانیت ما را فرا نمی گیرد؛بلکه فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را دار‌یم.شدید ترین عصبانیت های ما ناشی از رویداد هایی است که درک ما از اصول هستی را نقض می کند”ص۹۸
برخی از عمومی ترین گزاره که در صورت نقض شدن از سوی افراد یا سازمانها یا حاکمان ما را به شدت عصبانی می کنند عبارتند از:۱.گزاره های شخصی
من آدم مشهوری هستم (اگر کسی مرا به جا نیاورد ،عصبانی می شوم).
من آدم قدرتمندی هستم(اگر کسی به قدرت من اعتنا نکند،عصبانی می شوم)
من آدم ثروتنمدی هستم(اگر کسی احترامم نکند،عصبانی می شوم)
چون من آدم متخصص ….مذهبی…. متعهدی …عاشقی …..
۲.گزاره های غیر شخصی
پلیس باید حافظ نظم و قانون باشد ،چون چنین نیست من تا سر حدمرگ عصبانیم.
معلم باید…..
استاد دانشگاه باید….
روحانی باید…
حاکم اسلامی بابد …..
جمهوری اسلامی باید …..
دموکراسی غربی باید….
“علت عصبانیت نوعی باور است.باوری که خواستگاه های تقریبا خوشبینانه خنده داری دارد(گرچه تاثیرات آن گریه آور است)،این باور که در قرارداد زندگی چیزی به نام ناکامی نوسته نشده است”ص۱۰۰
در حالیکه ناکامی بخشی جدایی ناپذیر واقعیت زندگانی است.تصور کنید همه آدمها می توانستند به آرزوهای شان جامه عمل بپوشانند.آن وقت چه اتفاقی می افتاد؟احتمالا هیچ کس به آرزوهایش نمی رسید.
——-
*نقل قول ها که در گیومه قرار دارد.از کتاب تسلی بخشی های فلسفه نوشته آلن دوباتن ترجمه عرفان ثابتی انتشارات ققنوس است.