بررسی بنیادهای نظری برنامه درسی فلسفه برای کودکان (P4C) از دیدگاه فیلسوفان عقل گرا
|
||
دکتر یحیی قائدی چکیده هر برنامه درسی و از جمله برنامه درسی فلسفه برای کودکان ، بر نظریه و بنیادهای نظری استوار است .این بنیادها را در بدو امر می توان در دیدگاه ها و آراء فیلسوفان جستجو کرد هم به دلیل این که این برنامه درسی قصد دارد فلسفه ورزی را به کودکان بیاموزد و هم به دلیل شمولیت و کلیت فلسفه در نظریه و نظریه پردازی . در این مقاله صرفاً به بررسی اندیشه های فیلسوفانی نظیر سقراط ، افلاطون ، دکارت ،کانت، هگل ، نلسون ، لیپمن پرداخته شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که اندیشه های سقراط ، افلاطون ، کانت مفهومی از فلسفه را مورد حمایت قرار می دهند که برنامه درسی برای کودکان بر آن استوار است ، اندیشه های سقراط در عین حال در روش و در عمومی دانستن فلسفه ، از این برنامه حمایت می کند. وابستگی همه دیدگاه های افلاطون به تربیت و فلسفه تربیت نیز زمینه لازم را برای رشد چنین برنامه تدارک دیده است. تأکید دکارت بر فلسفه ورزی و باز گرداندن فلسفه به جایگاه واقعی خویش و نزدیکی قواعد و مراحل روش دکارت به روش مورد نظر برنامه درسی فلسفه برای کودکان را می توان جزء بنیادهای نظری این برنامه قلمداد نمود. بزرگترین سهم هگل در ارتباط با برنامه درسی فلسفه برای کودکان تاکید او بر آموزش منطق است. سهم نلسون در این برنامه نیز تدارک تجربه ای عملی است از اجرای روش سقراطی که تقریباً شبیه آن چیزی که این برنامه مد نظر دارد . لیپمن به عنوان بنیانگذارنیز سهمی جدی در این زمینه دارد. تغییر شیوه سقراطی از گفتگوی دو نفره به گروهی ، استفاده از متون مکتوب ، عدم اعتقاد افلاطون به دموکراسی و تمایل او به ورود به دوره دیالکتیک از سن ۱۸ سالگی به بعد ، کلید واژه ها:
|