بررسی فلسفه دوران کودکی در گذر تاریخ
آوریل 27, 2012
شازده کوچولویی دیگر با پیام عشق و دوستی
می 10, 2012

بررسی فلسفه دوران کودکی در گذر تاریخ

بررسی فلسفه دوران کودکی در گذر تاریخ

چاپ شده در پژوهش های تربیتی شماره ۱۸ و ۱۹

 

جواد فرزانفر– یحیی قائدی– میرعبدالحسین نقیب زاده– علیرضا محمود نیا

   این مقاله به «بررسی فلسفه دوران کودکی» می پردازد. در این پژوهش، نظریات مطرح در فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه، روان شناسی و ادبیات در ارتباط با فلسفه دوران کودکی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این تحقیق شناخت جایگاه کودک در ادوار مختلف با توجه به این قلمروها است ﭘﮋوهش حاضر به روش تحلیل محتوایی از نوع تاملی یا فکری می باشد. به اعتقاد گال و بورگ(۱۳۸۳) تحلیل فکری فرایندی است که طی آن ﭘﮋوهشگر بر توانایی شهودی و قوه تشخیص خود برای به تصویر کشیدن یا ارزیابی پدیده های مورد ﭘﮋوهش تکیه می کند. واﮊه های دیگری که به غیر از توانایی شهودی و قوه تشخیص برای توصیف این فرایند به کار برده شده اند، عبارتند از: تفکر درونی، معرفت نهفته، قوه تخیل، حساسیت هنری و بررسی همراه با تامل و کنکاش. در این تحقیق، نظریات موجود در فلسفه ی تعلیم و تربیت، فلسفه، ادبیات و روانشناسی را همچون واحد تحلیل برگزیده شد. پس از بررسی و کنکاش در این نظریات، این نتیجه بدست آمد که دو نگرش ورویکرد یعنی «کودک به مثابه ی وسیله» و «کودک به مثابه ی هدف» در این ارتباط وجود دارد. شاید در نگاه اول رویکردهای دیگری هم وجود داشته باشند، اما چون نیک بنگریم به این نکته پی خواهیم برد که آن ها نیز به نوعی وابسته به دو رویکرد یاد شده هستند و در بدنه ی آن دو جای دارند. هرچند که پژوهش حاضر با رویکرد دوم، یعنی «کودک به مثابه ی هدف» همسو و هم جهت است، با وجود این، زیاده روی هایی را که بعضا در آن مشاهده می شود، نمی پذیرد.

کلیدواژه ها: فلسفه دوران کودکی، کودک به مثابه ی هدف، کودک به مثابه ی وسیله.