گزارش دوم از همایش فدک
دسامبر 26, 2014
گزارش کارگاه دهقانی
دسامبر 30, 2014

گزارش چهارم از مهدی دهقان

 

 

بسمه تعالی

گزارش جلسه چهارم

  نویسنده : مهدی دهقانی

سپاس آن خداوند جان و خرد   کز اندیشه ها، مرغ جان پرورد

 

عناوین مباحث:

۱-  تمرین مهارت مربی گری

۲-  پخش فیلم آموزشی Thinking skills: Child philosophers

۳-  بررسی انواع پرسش

۴-  تمرین مشاوره فلسفی

تمرین مهارت مربی گری:

در ابتدا به درخواست استاد، یکی از اعضا (راضیه) به صورت داوطلبی برای اجرای آزمایشی مربی گری، اداره کلاس را به عهده گرفت. راضیه، برای شروع بحث، داستانی واقعی از زندگی آقای افضلی پور خواند ، با این مضمون:

“فردی بعد از نماز صبح در مسافرخانه ای از پنجره اتاقش، پیرمردی را می بیند که در حال جمع کردن فضولات الاغش از کف خیابانست. متعجب شده و به طرف او می رود و می پرسد ای پیرمرد، دلیل این کارت چیست؟ کسی که در خیابان نیست چرا کثیفی های الاغت را جمع میکنی؟ پیرمرد میگوید نمیخواهم آدمها که تازه اول صبح از خانه بیرون می آیند با کثیفی های الاغ من مواجه شوند. مرد میگوید: خب این دلیلت منطقی ست چرا کثیفی ها را بار الاغت میکنی؟ پیرمرد جواب میدهد چون از این فضولات در هنگام سرما به عنوان سوخت استفاده میکنم. آن مرد به فکر فرو میرود و با خود می گوید در دیاری که پیرمردهای آن اینقدر به همشهریان و آینده خود عمیق فکر میکنند بایسته ست که نهال تربیت و پیشرفت را در این شهر بکاریم. این فرد، افضلی پور، بابای دانشگاه کرمان بود.”

پس از آن راضیه از اعضا خواست تا یک جمله به عنوان نتیجه درباره داستان بنویسند. چند جمله به صورت داوطلبی بر تخته نوشته شد :

        اتفاقات به ظاهر کوچک محرک تصمیمات بزرگ هستند.

        باید در بدترین شرایط در جهت هدف تلاش کرد.

        عمیق فکر کردن و توجه به مردم جامعه و آینده شان بسیار اهمیت دارد.

        هر تصویر ساده ای از زندگی، می تواند معنایی عمیق داشته باشد.

        همه می توانند معلم باشند اگر بدنبال درس گرفتن باشند.

        سادگی با زیبایی ارتباط دارد.

        گاهی میتوان با پست ترین کارها دید دیگران را عوض کرد.

سپس با رای گیری، جمله مانیا “همه می توانند معلم باشند اگر بدنبال درس گرفتن باشند.” به عنوان موضوعی برای بحث انتخاب شد. سپس ادله کسانی که با این جمله مخالف بودند مورد نقد و نظر قرار گرفت. از جمله پرسشهایی که راضیه پرسید، از این قرار بود: چه کسانی موافقند طرف مخالفت کرد؟ آیا کسی هست که جور دیگری مخالفت کند؟ چه کسی حرف او را فهمید؟ و…

در پایان هریک از اعضا یک جمله از احساس و یک جمله به عنوان نتیجه ای که ازین مباحثه گرفتند، بیان نمودند.

در این اجرا، استاد در مواقع لازم، نکاتی را مورد تذکر و تاکید قرار دادند و در مجموع، عملکرد راضیه را مطلوب دانستند.

برخی از نکات مهمی که در این اجرا قابل توجه و برداشت بود:

شیوه بحث درباره داستان:

مرحله اول: خواندن داستان

توسط مربی یا یکی از بچه ها خوانده می شود و اگر طولانی بود، چندنفر، هرکدام، بخشی از آن را می خوانند.

مرحله دوم: اطمینان از فهم بچه ها از مضمون داستان:

بدین منظور، میخواهیم که خلاصه داستان را نوشته یا یکی بیان کند و یا میپرسیم آیا همه متوجه داستان شدند؟ اگر کسی داستان را نفهمیده بود، مربی توضیح نمیدهد بلکه به صورت داوطلبی یکی از بچه هایی که فهمیده برایش بازگو میکند.

مرحله سوم: طرح مسئله از داستان:

در اینجا مربی میتواند به چند صورت طرح مسئله کند:

۱-  مربی مسئله چالشی از متن طرح نماید.

۲-  مربی، رفتار و اعمال شخصیتها و حوادث داستان را زیر سوال ببرد.

۳-  نکات و مفاهیمی که به نظرشان جالب، مهم، ارزشمند، سوال برانگیز، گیج کننده، عجیب، نامعقول و یا یک مفهوم اساسی مدنظر خود را از داستان بنویسند.

۴-  یک نتیجه گیری اساسی از متن داشته باشند.

۵-  عنوانی برای داستان برگزینند.

۶-  خود بچه ها از داستان، سوال طرح کنند.

از این منظر، داستان خوب داستانی ست که امکان طرح سوال از تمامی این شیوه ها را داشته باشد.

مرحله چهارم: رای گیری برای انتخاب یک مسئله:

در این مرحله هریک از بچه ها جمله یا مفهوم خود را بیان کرده و مربی بر تخته مینویسد و سپس برای انتخاب یک مسئله، رای گیری می شود.

همچنین قبل از رای گیری میتوان پرسید کدامیک از جملات با جمله دیگری مشابهت معنایی دارد و قابل ادغام است؟ چنانچه اختلاف نظر وجود داشت وارد مرحله ششم میشویم.

روش دیگر آنست که بپرسیم چه کسی فکر می کند بهترین یا جالب ترین جمله را گفته؟ پس از آن تنها جمله افراد داوطلب نوشته میشود و مورد رای گیری و نقد و نظر بچه ها قرار میگیرد. این شیوه، اثر مهم روانشناختی دارد و آن اینکه، فرد داوطلب در مواجهه با نظرات و مخالفتهای جمله اش، در می یابد که اولا چه بسا جمله ای که در نظرش جالب و مبدعانه بوده در نظر دیگران چنین نیست ثانیا با ضعفهای جمله اش و معیارهای مهم و جالب بودن آشنا میشود و ثالثا به خود حق ندهد که گرچه این نظرش مستدل و صحیح بوده ولی چه بسا مورد مقبول و پسند مخاطبان قرار نمیگیرد (البته این حرف قابل تبخیرست. اگر به سیر رشد خود و همسالانمان از کودکی تا به امروز نگاهی بیاندازیم بدرستی در می یابیم که استعدادهای ما به تدریج طبق مقبولات و عرفیات و جریانات حاکم بر خانواده و جامعه زمانه مان شکل گرفته ست. یکی از اهداف p4c همین است که نگذارد قابلیتهای کودکان امروز، طبق فضای خطابه ای و شعاری جامعه پرورش یابد. کانه همج رعاع)

مرحله پنجم: رفع ابهام و بازسازی جمله:

پس از انتخاب جمله، در صورت لزوم، ابهام زدایی میکنیم. مثلا سوال میشود که کدامیک از کلمات این جمله برایتان مبهم ست؟ چه کسانی میتوانند ابهام آن را روشن کنند؟ به جای کلمات مبهم چه واژه ای مناسب است؟ آیا جمله یک معنا دارد یا معناهای مختلفی از آن برداشت می شود؟ و…

مرحله ششم: تعیین موافقان و مخالفان:

پس از رفع ابهام جمله به دو طریق میتوان عمل کرد:

۱-  چه کسانی با این جمله مخالفند؟

۲-  آیا کسی هست که این جمله را جور دیگر بگوید؟ اگر کسی گفت. میپرسیم چه کسانی مخالف هم معنایی دو جمله هستند؟

مرحله هفتم: به زیر سوال بردن موافقان و مخالفان:

۱-  اگر همه مخالف یا موافق بودند: میپرسیم چرا موافقید؟ چرا مخالفید؟ یک نفر داوطلبانه پاسخ می دهد.

۲-  اگر بعضی مخالفند: کسیکه جمله اش انتخاب شده یکی از مخالفین را انتخاب کرده و می پرسد چرا با این جمله مخالفی؟

ادله مخالفین و موافقین باید بر تخته نوشته شود.

مرحله هشتم: پردازش ادله موافقان و مخالفان:

دربرابر فردی که دلیل موافقت یا مخالفت خود را بیان کرده، چند نوع میشود سوال پرسید:

۱-  چه کسانی قائلند که او مخالفت کرده؟

۲-  چه کسانی با نظر او موافق یا مخالفند؟

۳-  چه کسانی میتوانند موافقت یا مخالفت او را جور دیگری بیان کنند؟

۴-  چه کسانی دلیل او را فهمیدند؟ در صورت مثبت بودن و گزینش از سوی طرف ادعا و شرح دلیل مدعی، میپرسیم چه کسانی موافقند که فلانی( کسیکه حرف ادعاشده را فهمیده) حرف مدعی را گفته؟

مرحله نهم: بازگشت به مرحله پنجم و دوران امر بین مخالفتها و موافقتها

        در تمامی مراحل، مربی حق هیچگونه اظهار نظر، ارزیابی و قضاوت، نکوهش، موضع گیری، بی توجهی یا کم توجهی و هرگونه توضیح، نسبت به گفته های بچه ها را ندارد. وظیفه او ایجاد فضای مناسب برای تبادل نظرات و اداره صحیح بحث، حول موضوع چالشی و کاربردی ست.

        بچه ها نسبت به نظرات گروه، یکی از این مواضع و حالات را دارند:

۱-       موافق: که به عینه جمله را قبول دارد.

۲-       مخالف: در صورتیکه به کلی یا با قسمتی از نظر مخالف باشد.

۳-       مفسر: کسی که سخنی را شرح دهد یا واضح تر بیان کند.

۴-       ناقل قول: نظری را عینا تکرار کند.

۵-       مصحح: جمله را با چنین شکل و بیانی نمی پسندد و قصد تصحیح و بازسازی جمله را دارد.

۶-       متحیر و سرگردان: کسیکه به دلیل ابهام کلمه یا جمله متوجه منظور سخن نشده است.

۷-       غافل: فردی که بنا به دلایلی، بر اثر خوب گوش نکردن، متوجه حرف طرف نشده است.

۸-       در فکر: کسی که همچنان در حال پردازش و فکر روی نظرست و فعلا بیطرفست.

۹-       ساکت: کسی که جمله را فهمیده ولی حرفی برای گفتن ندارد. اصلا حرف نمی زند. این حالت در کودکان پیش دبستانی، بیشتر مشاهده میشود.

۱۰-  مشکک( مردد): کسیکه در برابر سخن طرف، موضع گیریهای متفاوتی از خود نشان میدهد و موضع خود را واضح معین نمی کند. وقتی از او سوال می شود، جوری حرف میزند که موضع او مشخص نیست که یا به دلیل عدم پردازش صحیح مفهوم جمله و تشتت فکری اوست یا در دام مغالطات خود و دیگران افتاده و یا عامل بیرونی یا شخصیتی، روانی دارد که فرد نمی تواند و یا نمی خواهد، موضع خود را به درستی مشخص کند.( مثل خودم که در بعضی مواضع و برخی مسائل، زیگزاگی ام. جدلی الطرفینی ام هم دلیل بر مخالفت دارم هم موافقت . شاید به دلیل خواندن آرای مختلف از یک مسئله باشه)

        مربی باید در هنگام تبادل نظرات، مواضع افراد را بازشناسی کند. همه بچه ها را به نحوی به موضع موافق یا مخالف بکشاند. ناقل و مفسر که معمولا به درخواست مربی برای یکی از بچه ها به نقل و شرح میپردازند باید موضع خود را بیان کنند که مخالفند یا موافق. شخص مصحح هم چون جمله را تغییر محتوا داده و یا به نحوی نپسندیده، ظاهرا مخالف جمله قلمداد میشود. در برابر شخص متحیر و غافل، مربی باید از بچه ها سوال کند که آیا کسی هست که برای او شرح دهد؟ سپس موضع خودشان را معلوم کنند. مربی در برابر شخص ساکت، با رعایت احترام و حرمت نهادن به سکوت یا نمی دانم او بپرسد: برای چی ساکتی؟ چی رو نمی دونی ؟ درباره چی بحث کردیم؟ میتونی خلاصه ای از بحث رو بگی؟ می تونی بگی فلانی چی گفت؟ منظورش رو فهمیدی یا نه؟ میتونی برای نظر خودت یا فلانی مثال بزنی؟ اصلا به نظرت مهمه که ما روی این حرف فلانی بحث کنیم؟ و…

        برای پیشگیری و رفع تحیر و غفلت ( نفهمیدن و گوش نکردن بعضی از بچه ها) مربی در هر یک از مراحل بحث در صورت لزوم باید از بچه ها بخواهد که قبل از بیان مخالفت یا موافقت خود، ابتدا گفته را نقل یا شرح کنند و یا به صورت کلی بپرسد آیا کسی هست که جمله فلانی را نفهمیده باشد؟ و اگر کسی بود از او بخواهد از کسانی که جمله را فهمیده اند یکی را انتخاب کرده تا شرح دهد.

        بچه ها باید نظر خود را کوتاه و گویا ( در یک جمله، ساده و روشن) بیان کنند. چنانچه مربی احساس کند که جمله فردی، مبهم یا چندپهلوست، باید سوال کند آیا کسی هست که جمله فلانی را نفهمیده باشد؟ درصورتی که همه اعلام فهمیدن کردند ، از فردی که مبهم سخن گفته میخواهد تا از بین بچه ها یکی را انتخاب کند که سخنت را شرح دهد؟ این کار برای اینست که یاد بگیرند جملات را واضح بیان کنند و مربی اطمینان یابد که بچه ها فهمیده اند.

        بچه ها برای بیان نظر خود یا باید به صورت داوطلبی یا گزینش از طرف اعضای گروه، سخن بگویند. البته قاعده عمومی اینست که بچه ها کسی را برگزینند که کمتر سخن گفته است.

        مربی در پایان مباحثه، از بچه ها بخواهد که یک جمله از احساس خود و یک جمله به عنوان نتیجه گیری و یا نکته ای که از بحث یاد گرفته اند، بیان کنند.

پخش فیلم Thinking skills: Child philosophers

این فیلم با این سوال آغاز شد که آیا بچه ها می توانند خردمند و عاقل((wise شوند؟

در این کلیپ اموزشی، در حین نشان دادن قسمتهایی از چند جلسه p4c ، چند تن از اساتید این فن چون رابرت فیشر و کیلیا جیمز، درباره ضرورت و مزایای p4c و اینکه چگونه می توان در چنین کلاسی که مبتنی بر مباحثه فکری ست، مهارتهای تفکر، گفتگو ، خلاقیت و تکنیکهای انتقاد و… را تقویت نمود، سخن گفتند.

فیلم را از اینجا دانلود نمایید: http://www.schoolsworld.tv/node/260

        هنر مربی در اینست که تمامی جوانب و قابلیتهای تفکر را در فرد، متناسب، رشد دهد و تقویت کند. مهارتهایی چون گفتگوی سازنده، تعریف و توصیف روشن از مفاهیم، درک مسئله، تقسیم و طبقه بندی، تجزیه ، تفکیک و ترکیب، تخیل، حدس زدن، مقایسه و نسبت سنجی، استدلال، یافتن مثال نقض، تعمیم، تمثیل، نقد و ارزیابی، تفسیر و تشریح، قضاوت کردن، حکم، تصمیم مناسب، گوش دادن، خوب سوال پرسیدن و….

                                     هر هنر که استاد بدان معروف شد       جان شاگردان بدان موصوف شد

شناخت و بررسی انواع پرسشها:

        سوالات را می توان بر اساس معیارهای مختلفی تقسیم کرد: روش، هدف، موضوع، شخص سوال کننده و…

        گونه های مختلف سوال بر اساس پرسشگر:

۱-  شبه سوال: سوالاتی که پاسخ آن برای پرسشگر معلومست و به دلایلی می پرسد. مثل معلمی که از بچه ها سوالات درسی را می پرسد.

۲-  معمولی: سوالاتی که جواب قطعی دارند و یا می توان با حس و تجربه جواب آن را داد.در پاسخ آن، توافق اجماعی برآنست. همان سوالات معلوماتی. مثل پایتخت فرانسه کجاست؟

۳-  پژوهشی یا فلسفی: پرسشهایی که در بافتها و زوایای مختلف، جوابهای گوناگونی دارد. جواب قطعی نمیتوان به آن داد. از راه حس و تجربه نمی توان به جواب رسید. فرضیه های گوناگونی برای آن متصورست. جواب آن به وضع و قرارداد انسان نیست. قابل مناقشه ست و میتوان آن را به چالش کشید. مبهمند. تنها با تفکر و تعقل می توان بخشی از ابهام آن را روشن کرد. مانند آیا زندگی با مرگ پایان می پذیرد؟ جهان از چه به وجود آمده ست؟

               از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر؟ بودن من را که سرود؟

        سوالات معمولی و علوم تجربی میتوانند در برخی موارد زمینه ای برای تحلیلهای فلسفی باشند.

        معمولا پرسش از معیارها و پیش فرضها و مبناها، فلسفی اند و یا میتوان آن را فلسفی کرد. مثلا ملاک زیبایی چیست؟ معیار خوبی و بدی چیست؟ چرا سیب از درخت می افتد؟

        نحوه برخورد با سوال، نوع سوال را مشخص میکند. مثلا چرا میمیریم هم سوال معمولی میتواند باشد اگر با دانش تجربی پاسخ دهیم و هم فلسفی اگر منظورمان کلیت مرگ و مردن باشد که چرا مرگ در جهان داریم؟

        هدف از تقسیم و بررسی انواع پرسشها به این شکل، شناخت نوع سوالات بچه ها و شیوه برخورد مناسب در برابر آنها و ارتقا دادن به سوالات فلسفی ست چون تنها سوالات چالشی و فکری، مدنظر p4c است و بحث حول آنها، مهارتهای فکری کودک را تقویت میکند.

        در برابر سوالهای تخیلی، عجیب و نامعقول و یا سوال از ذاتیات شی، بی توجهی یا موضعگیری نمیکنیم. بلکه با او هم زبان شده وسعی میکنیم او را به فکر واداریم. مثلا اگر پرسید چرا توت فرنگی میوه است؟ میگیم: چه جالب. به نظرت چرا توت فرنگی میوه است؟ به نظرت چون رنگش قرمزه میگن میوه ست؟چون شیرینه میوه است؟ کم کم او را به معیار میوه بودن راهنمایی میکنیم که از این به بعد دنبال معیارها باشد. یا اگر پرسید سیندرلا وجود داره؟ میپرسیم تو تا حالا دیدیش؟ فکر میکنی کی اونو دیده؟کجاها میشه پیداش کرد؟ و…

        مربی در زمینه پرسش بچه ها باید چند مهارت داشته باشد:

۱-  نوع پرسشهای مطرح شده را به خوبی بشناسد.

۲- بتواند تمهیدات و تکنیک هایی را بکار گیرد که پرسش را به پرسش فلسفی تبدیل کند. مثلا پیش فرضها و ملاکهای کودک برای طرح چنین پرسشی را شناسایی کرده و زیر سوال ببرد.

۳- قابلیت خوب پرسیدن را در کودک تقویت کند. پرسش را در ذهن کودک فرآوری و پخته نماید. ( حُسنُ السوال، نصف الجواب)

۴- در صورت لزوم، انگیزه طرح پرسش را بفهمد.

۵- مهمترین کار، دغدغه آفرینی کند که فرد خود بپرسد و کنجکاو یافتن پاسخ شود. ( آب کم جو تشنگی آور بدست)

تمرین مشاوره فلسفی:

در پایان جلسه چهارم، اعضا گروه بندی شده و به صورت دوری، به عنوان مشاور، مراجع و ناظر، مشاوره فلسفی را تمرین کردند. از آنجا که مشاوره فلسفی از بخشهای ثمربخش p4c می باشد و در طول چهار جلسه به طور پراکنده نکاتی بیان شده بهتر دیدم آن را به صورت منسجم، بررسی و تنظیم کرده و به طور مجزا به نظرتان برسانم.

 

مؤید باشید