کارگاه ها (۲)
دسامبر 9, 2011
سفرنامه ها
دسامبر 11, 2011

آموزش فلسفه به دانشجویان



آموزش فلسفه به دانشجویان

دکتر یحیی قائدی
سه شنبه ۱۷ آذر ماه ۱۳۸۳
ساعت ۸-۱۰:۱۰ صبح
کلاس شماره ۷ ساختمان علوم تربیتی
 دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار

جهانگردی به کشور مصر سفر کرده بود تا روحانی مشهوری را ملاقات کند، وقتی وارد اتاق او شد با کمال تعجب مشاهده کرد او اتاقی ساده با تعدادی کتاب و یک میز و صندلی دارد؛ از او پرسید پس وسایل زندگیت کجاست؟ مرد روحانی گفت: وسابل زندگی تو کجاست؟ جهانگرد پاسخ داد: من مسافرم. مرد مشهور گفت: من هم مسافرم. (جبران خلیل جبران)
این داستان کوتاه از جبران خلیل جبران از کتاب پدران‏، فرزندان و نوه ها او در ابتدای یک کلاس درس فلسفه آموزش و پرورش برای دانشجویان خوانده شد. کلاسی که در آن به طور سنتی انتظار می رفت برخی از آراء فلاسفه در باب فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت تدریس گردد. پس از دانشجویان خواسته شد. مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه به تفکر بپردازند و سپس در قالب یک جمله نظر خود را پیرامون این داستان به اسم خود روی تخته سیاه بنویسند .

در مدت پانزده دقیقه ای که دانشجویان در حال تفکر بودند، من به نحوه ادامه کار و مشکلات آن فکر می کردم. و نگرانی های زیادی از عدم ادامه مناسب داشتم. گرچه قبلاً به وضع قواعدی برای این کار و فرایندها و اهداف آن فکر کرده بودم، اما ترجیع دادم در ابتدای جلسه برای دانشجویان بیان نکنم تا در ضمن اجرای فرآیند، برخی مشکلات بروز کند و آنگاه آنها را بیان کنم. درکلاسهای تدریس عادی مشکلاتی از این دست وجود داشت:
۱) احتراز دانشجویان از اعلام نظر خود به طور صریح
۲) طفره رفتن از پذیرش مسئولیت نظرات خود
۳) عدم ارائه دلایل و شواهد کافی برای نظرات خود
۴) عدم وجود پرسش (یا پرسشهای اساسی) در ذهن دانشجویان و یا در صورت وجود، عدم بیان آن
۵) عدم بیان مناسب
۶) گوش ندادن به نظرات دیگران و به طور تلویحی عدم اهمیت به نظرات دیگران
۷) عدم تحمل عقاید یکدیگر

پس از اتمام وقت تفکر از دانشجویان خواسته شد که نظرات خود را به همراه اسم خود روی تخته سیاه بنویسند نظرات بدین شرح بود :
۱- مهدی فراست: «همه انسانها در سفرند   »
۲- نیکا اسلامی : «وسعت دید و تفکر افراد به زندگی مهم است»
۳- امیر خادمی : «دیا لکتیک تاریخی هگل»
۴- امین خادمی :«زمانی آمده ایم، خواهیم رفت، وقت زیادی نداریم»
۵- امید فیروزی: «کار جهانگرد سیر و سفر در دل طبیعت است و کار فرد مشهور سیر و سفر در عمق معنایی کتابها».
۶- سمیه اصلاحی: «انسانها با افکارشان جاودانه اندوبه غیر از آن فانی»
۷- وحید یزدانی: « همه انسانها از همدیگر می آموزند.»
۸- رقیه صمدایی: « از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم»
۹- خلیل امدادی: «مسافر زمان باشیم و وسایل زندگی مان علم»
۱۰- مرتضی شادکام: «نویسنده خود را متعلق به دنیای فانی نمی دانست و همه انسانها متعلق به دنیای باقی می باشند»
۱۱- نادری فرد: همه انسانها مسافرانی هستند که زندگی آنها خلاصه می شود در کوله پشتی که در آن شناخت، آگاهی و معرفت‏‏، ایمان و تقوا می باشد . همین است زندگی انسان بعد از رسیدن به مقصد.
۱۲- وحیدی: وقتی انسان درک درستی از زندگی پیدا می کند به زندگی اصالت می بخشد و از نیستی به هستی می رسد.
از دانشجویان خواسته شد‏، ابتدا تأمل کنند و سپس یکی از جملات را برای آغاز بحث انتخاب کنند. آنها باید اسم مورد نظر خود را روی یک ورق می نوشتند و به استاد تحویل می دادند. نتایج شمارش آراء بدین صورت بود .

۱-  نیکا (۴)          2-رقیه(۳)       3- مرتضی(۲)      4- مهدی(۲)
۵- وحیدی (۳)     6- امید(۲)       7- خلیل (۲)          8- امین (۳)
امیر(۱۰)       10-وحید(۲)

بدین ترتیب جمله دیالکتیک تاریخی هگل از امیر خادمی انتخاب شد. از این رو از امیر خادمی خواسته شد تا به جای استاد کلاس درس را اداره کند. از دانشجویان خواسته شد تا درباره جمله انتخابی اظهار نظر کنند، در عین حال امیر خادمی در این مرحله تنها می توانست نظرات دانشجویان را گوش کند و به آنها نوبت بدهد ولی حق هیچ گونه اظهار نظر یا واکنشی نداشت (هدف از اتخاذ چنین تصمیمی افزایش آستانه تحمّل فرد است) .

بحث:

فیروزی : اگر ممکن است درباره واژه دیا لکتیک توضیحی بدهید .
امین خادمی: معتقد به این قضیه نیستم، یک مفهوم کلی تر باید مد نظر باشد. آن فرد مشهور هدفش یک فرمول مهم بود که از همه اینها مقدمتر است .
نادری فرد: در انتخاب این جمله به عنوان کتاب توجه شده است .
فیروزی: بیشتر به عنوان کتاب، پدران، فرزندان و نوه ها توجه شده نه به محتوی آن
امیر خان: آقای امین خادمی باید جمله آقای امیر خادمی را تایید می کردند، در حالکیه ایشان رد کردند، مفهوم هر دو جمله یکی است گذشته حال، آینده
سلامی: ما نباید موضوعات اجتماعی و فلسفی را در این بحث وارد کنیم .
فلاحی: (در پاسخ به سلامی) ماتریالیسم تاریخی با فلسفه ارتباط دارد .
اسماعیلی: فلسفه هگل محدود به تاریخ نمی شود. باید شفاف تر بیان شود. جمله مبهم است .
میرزایی: باید بیشتر راجع ماتریالیسم بدانیم
فراست: دو در یک زمان بود، پس هیچ ارتباطی نباید با دیالکتیک تاریخی داشته باشد
یزدانی: چرا آقای خادمی چیزی می نویسند که دیگران اطلّاعی از آن ندارند. نمی توانیم مقایسه ای درست با داستان انجام دهیم‏، درست نیست .
امدادی: آنهایی که این جمله را انتخاب کرده  اند باید نظر دهند .
جعفر زاده: هگل می گوید ما جزئی از یک جامعه هستیم، هیچ ربطی به داستان ندارد
جهانگیری: به نظر من، انتخاب من از روی مفهوم ماتریالیسم هگل بوده، سعی کنیم عبارات را روان تر و ساده تر بیان کنیم، آگاهی لازم را نداریم، می خواهیم بدونیم .
ابوالفضلی : برداشت خوبی از داستان نیست.

 

قواعد:

. هر کس به موقع و سر نوبت صحبت کند
۲٫ به حرفهای دیگران گوش دهد
از آنجا که بحث به نحوی پیش می رود که افراد صحبت یکدیگر را قطع می کردند و به حرفهای یکدیگر گوش نمی دادند، به دو قاعد فوق اشاره شد .
سمینو: از نظر فردی که مشهور است کتاب خواندن مثل سفر کردن است و خیلی مهم است .
جمشیدی نیا: به عمق داستان توجه نشده، براساس عنوان کتاب جمله ارائه شده .
وحیدی: چگونه گذشته، حال و آینده در این عبارت تشریح شده،ارتباط را توضیح دهید .
فدایی: چرا راجع به موضوع هایی که بچه ها اطلاعی ندارند، بحث می شود .
ژیلا طالبی: در این عبارت به اسم کتاب توجه شده به محتوا توجه نشده است .
امیر خان: این که چرا این موضوع انتخاب شده است برای آن است که بچه ها می خواهند بیشتر بدانند .
سلامی: این جمله یک نکته قوت و یک نکته ضعف دارد. سیاستی است که واژه های مبهم انتخاب شده تا عوام فریبانه باشد و توجه جلب کند قوت اش آن است که به موضوع ربط دارد و چندان هم بی ربط نیست
ساعدی فرد: همه جملات ساده و روان و مناسب اند غیر از همین جمله باید سعی کرد از پیچیده به ساده رسید .
شریف زاده: به نتیجه نرسیدم
حاجی میر آقا: به نظر دیگران باید احترام گذاشت در حرفهای همدیگر نپرید
شادگام: فارسی صحبت کنید همه بفهمند !!!
امیر خان: اکثریت در مورد این موضوع اطلاعی ندارند
امدادی: از عبارت ساده شروع کنیم و به عبارات پیچیده برسیم
فیروزی: در مورد صحبت آقای امدادی ما دیگر از بچه دبستانی ها بالاتریم، شاید اطلاعات ما کامل نباشد ولی تا اندازه ای اطلاعات داریم .
ابوالفضلی: راه منطقی این است که از ساده به مشکل یا پیچیده برسیم
حسن دوست: ربطی به داستان ندارد
امدادی (بدون اجازه): من نگفتم بچه دبستانی هستیم، مثال زدم
سلامی: اول توضیح ماتریالیسم، بعداً بحث کنیم بعضی ها هیچ نظری درباره موضوع ندارند .
آزیتا طالبی: باید به هدف اصلی داستان اشاره نمود
صمدایی: ما مطالعه نداریم در بحث کم می آریم، باید مطالعه کرد، بعد بحث و اظهار نظر کرد .
شریف زاده: نظری ندارم
حبیبیان: با توجه به اینکه دوستان می گویند، معتقدم بی ربط با موضوع نیست،  می خواهم بدانم چه ارتباطی وجوددارد.
 امین خادمی: همگی به نوعی اعتراف می کنیم که انتخاب ما از روی حساب و کتاب نبوده، ظاهراً و بدون در نظر گرفتن اطلاعات و اندوخته هایمان انتخاب کرده ایم .  
از دانشجویان خواسته شد برداشت خود از این فرایند اجتماع پژوهشی باز گو کنند :
سلامی: دید افراد مهم است .
استاد: از کجا به این نتیجه رسیدید .
سلامی: از لابلای بحث ها
فیروزی: در شرایط حساس تصمیم درست  و حساس گرفته شود، دقت کنیم .
استاد: خانم سجادی
خانم سجادی: لحظه ها مهم نیستند، کلام را خوب باید شنید و فهمید و تحلیل کرد وبعد صحبت کرد .
امدادی: به ضعف خود پی برده ایم. باید مطالعه کنیم، اطلاعات باید داشته باشیم تا به چیزی بپردازیم چرا که در کلاس ما الان گیر کردیم .
استاد: اگر اطلاع داشتی چه می شد؟
امدادی: بهتر می توانستیم تحلیل کنیم
یزدانی: فقط خواندن کتاب ملاک نیست زمانی این اطلاعات مفید است که تفکری در مورد نوشته ها داشته باشیم
حاجی میر آقا: نباید نظری داد که ربطی به داستان نداشته باشد. بعضی های می گویند درست است بعضی ها می گویند غلط است. اینها مهم نیست. ما در این بحث همگی به این نتیجه رسیدیم که انتخاب چگونه باید باشد. برای انتخاب خوب و مفید باید خوب سوال کرد حرف دیگران خوب شنیده به نظر دیگران احترام گذاشت و انتقاد پذیر باشیم .
استاد: معلوم شده که در بحث چگونه باید سوال کرد؟ چه زمانی باید حرف زد و به نظر دیگران احترام بگذاریم و انتقاد پذیر باشیم .
اصلاحی: اطلاعات عمیق باشند نه سطحی و ظاهری. بلکه اطلاعات ما باید قوی تر و عمیق تر باشد .
شاد کام: هیچ کس مثل خودش (خادمی) نمی تواند این جمله را تحلیل کند .
استاد: اگر نظر تازه ای دارید بیان کنید .
وحیدی: کلاس خوبی بود. در دانشگاههای ما باید اینگونه کلاسها برگزار  شود برای من این کلاس ماندگار شد و خوب جا افتاد.

پس از پایان:

استاد :
من حقیقتاً نمی توانم شعف و شادمانی خود را پنهان کنم بسیار خوشحالم از اینکه خودتان به این نتایج رسیدید. شاید اگر ساعت ها در مورد هگل صحبت می کردم، اینگونه متوجه نمی شدید. در این جلسه از لابه لای صحبت های شما حداقل ۲۰ سوال اساسی که زیر بنای فلسفه است پرسیده شد که شاید اولین بار بود که مطرح می شد. شما خودتان به نتیجه رسیدید که اطلاعات کافی ندارید و کمتر مطالعه می کنید. برای خود من نیز این کلاس، کلاس به یاد ماندنی شد. فهمیدم که باید بیشتر بدانیم. نسبت به برگزاری کلاسهای فلسفه به این صورت احساس تعهدی در من ایجاد شد .
به این نکته رسیدم که باید خودمان دنبال مطالب برویم هفته آینده نیز می توانیم جلسه ای مشابه را برگزار کنیم. در دانشگاههای ما این گونه شناخت ها کم است. از نتایج دیگر بسیار مفید این کلاس در مورد روش بحث  و مناظره و پرسش  و تحلیل ساده موضوعات بود. یاد گرفتیم که درمورد یک موضوع، خوب وبه جا صحبت کنیم. و نیز خوب و درست گوش دهیم. اگر گوش ندهیم  و فقط بخواهیم حرف بزنیم نظرات دیگران را متوجه نمی شویم وبه نکات قوت و ضعف تکفر اندیشه و کردارمان پی نمی بریم. باید خودمان را کنترل کنیم. در مقابل ناملایمات‏، نظرات شدید و انتقادات صریح و تند، سعه صدر داشته باشیم که اگر اینگونه باشد، به تدریج آستانه تحمل ما بالا می رود. دیگران هم حق دارند در مورد حرف های ما اظهار نظر کنند. در این صورت می بینیم که آرام آرام انتخابهای ما بهتر می شود. به آقای خادمی اجازه داده نشد واکنشی در مقابل منتقدان از خود نشان دهد، تا آستانه تحمل اش بالا برود. به تدریج یاد می گیرم که سوالهای اساسی را بپرسیم و خود را از سرگرم کردن به سوالات بی اساس و سطحی دور کنیم سوالهای ما باید اساسی تر و بهتر باشد. اگر در این موارد در کلاس درس تمرین کنیم به تدریج بیرون از کلاس نیز سرایت خواهد کرد. . بدین ترتیب پا در راه فلسفه گذارده ایم. وقتی در زندگی اینگونه باشیم. تفکرها‏‏ ، رفتار و وجود ما درگیر سوالات زیادی  می شود. و برای پاسخ آنها به جستجو می پردازیم وبه یک آدم دیگر تبدیل می شویم .
به هر حال به شما امیدوار شدم. این جلسه بحث به مانشان داد که در پس ظاهر آدمها چیزهای دیگری نهفته است نتیجه می گیریم که نباید رفتارهای ظاهری را ملاک قرار دهیم. در درون آدمها چیز دیگری وجود دارد که شاید غیر از ظاهر آنها باشد. باید از سطح بگذریم  به عمق برویم. بکاویم و بکاویم .