تاثیر داستانهای فکری بررشد مهارت های اجتماعی کودکان ۵ – ۶ ساله پیش دبستانی های شهر رشت در سال تحصیلی ۹۰-۸۹
فوریه 29, 2012
Philosophy for Children in Iran: From Beginning up to Now …
مارس 4, 2012

جهالت ؛جاسوس دو جانبه

 

جهالت

جاسوس دو جانبه[۱]

دکتر یحیی قائدی

دانشگاه خوارزمی(تربیت معلم)

 

   مفهوم جدید و قدیم و نو وکهنه چندان اشکار نیستندو سوالات اساسی باید در باره انها پرسیده شود. جدید چیست و چگونه پدیدار می شود؟ چگونه چیزی قدیم می شود؟ ایا امور در ماهیت و ذات قدیم یا جدید می شوند؟ با قدیم و جدید چگونه باید مواجه شد؟ نو چگونه پدیدار می شود؟ رابطه بین قدیم و ثابت و جدید و متغییر چیست؟آیا قدیم و جدید امری ایدئولوژیک هستند؟

   ستیز قدیم و جدید و یا نو وکهنه ـاگر بشود نو را معادل جدید و قدیم را معادل کهنه دانست- ستیزی است دیر پا که انگار سر باز ایستادن ندارد و چه بسا ذاتش چنین باشد که نباید باز ایستد، چه شاید تمدن و فرهنگ بر بنیاد چنین ستیزی بنا شده باد و اگر بخواهد باز ایستد ، پیشرفت میسر نخواهد شد.قدیم جدید را طعن کند که از خود گریزان شده است و جدید قدیم را گه زنگار گرفته است

     ازیک دیدگاه امور در ماهیت نه قدیمند و نه جدید، بلکه زمان و مکان است که امری را قدیم یا جدید جلوه می دهد. وقتی چیزی که امروز با آن مواجه می شویم در گذشته به همین صورت وجود نداشته باشد- به اعتبار فردـ آن امر جدید یا نو تلقی می شود. ویا وقتی در جایی قرار می گیریم که که قبلا نبوده ایم ، ممکن است آن جا و چیز هایی که در آن قرار دارند جدید تلقی شوند و این جدید به نسبت جایی است که پیشتر در آن زندگی می کرده ایم . حال اگر کسی از این جای جدید به جای ما که قدیم تلقی می شده است بیاید ، آن قدیم برایش جدید به نظر خواهد رسید. سوال اساسی این است که آیا چیزی در یک زمان می تواند هم جدید و هم قدیم باشد؟یکی از پاسخ هایی که به این پرسش می توان داد نسبی و اعتباری بودن قدیم و جدید است.

     برخی از نظام های فلسفی و اعتقادی بر جهان از پیش موجود تصوری یا عینی باور دارند و به تعبیر آنها اصالت از قدیم است و جدید امری اعتباری و ناپایدار است . برخی دیگر بر جهان دم بدم نو شونده و در حال ساختن شدن تاکید دارند و چیزی را ثابت نمی پندارند که بتوان آن را قدیم دانست ایدئالیسم و رئالیسم از یک سو و اگزیستانسیالسم از سوی دیگر و پراگماتیسم در میانه قرار دارد و البته با کمی آسان گیری می توان از پسا مدرن در برابر مدرن و از رنسانس در برابر دوره میانه صحبت کرد . بر پایه این دوگانگیٰ، دو گانگی در نظریات تربیتی نیز پدیدار شده است که اساس گرایی و پایدار گرایی برتخته قدیم می کوبند و و پیشرفت گرایی و نوساخت کرایی و انتقاد گرایی در کشتی نوگرایی نشسته اند گرچه خود با خود نیز سر ستیز دارند

     اگر از خواستگاه نظر به میدان عمل فرود آییم که این خود نیز محل نزاع است بین کسانی که چنین دوگانگی را بر نمی تابند و آن را جعل افلاطون و ارسطو می دانند و عامل بسی نا بسامانی هاـ، ستیز قدیم و جدید باز هم ادامه دارد و یکی از انها تعلیم و تربیت است. این ستیز ها گرچه اکنون بسی از محل نزاع دور شده اند، به جاهای دور سفر کرده اند و ولی باز هم بکار گرفته شده اند بگونه که که حتا علت نزاع را فراموش کرده اند. ایران و و تعلیم و تربیتش یکی از آن جا هاست. در تعلیم و تربیت ایران در برخی موارد، با هیجان در آغوش جدید در غلتیده است،چه نوگرایی برچسپی پسندیده بوده است و زمانی از همان آغوش گریزان شده است چون دیگر اکنون بازگشتن به چیز هایی که نمی دانیم چیست گونه ای آبرو می آورد. این در افتادن و گریختن بدون تامل چه بسا آسیب شدید ی به آموزشگاه، شاگرد و معلم زده است. روزی در آغوش حل مسله پراکماتیستی ناپایدارانگار ارزش نسبی افتادن و همان روز مروج پایداری و ارزشهای ثابت بودن شبیه افتادن در نظامی ایدئولوژیک و ضد آن در یک زمان است. این بدان معنا نیست که نوگرایی یا بازگشت به قدیم امری ناپسند انگاشته شود و یا اینکه می توان از چنین ستیزی اجتناب کرد،بلکه نشانگر آن است که هرگونه آمد شدی بین نو و بازگشت به قدیم باید بربنیاد آگاهی عقلانی و فلسفه ورزی باشد.

   عوامل گوناگونی در آمد شد میان جدید و قدیم و یا ماندن در یکی از آنها و یا پا فشاری بردرستی آنها   دخالت دارند. دو گونه از آنها مهمترینند: یکی وابستگی روانی و عاطفی و دیگری حجم جهالت. بطور طبیعی کسانی پیرند و دیگرانی جوان. و این جوان و پیر بودن در پیشش برچسپ های اجتماعی دو گانه قرار می گیرد و کسی پدر یا مادر می شود و دیگری فرزند ، کسی استاد می شود و دیگری دانشجو و طلبه و یا معلم و شاگرد ، شاه و رعایا و مرید و مراد و رئیس و مرئوس و .. و به صورت اجتماعی پیران از چیزهایی برخورداند که جوانان از آن برخوردار نیستند و باز به گونه روان شناختی پیران با همه برچسپ ها برجوانان با همه برچسپها برتر و چه بسا بهترنند و فزون تر.از آن رو هرچه پیران دارند نظیر آرا و عقیده ها ، فرهنگ ها و ایدئولوژی ها نیز برتر و بهترند.. از سوی دیگر جوانان همه اینها را برنمی تابند و ستیزی صورت می گیرد. گرچه این ستیز به یگ گونه نیست از بسیار نرم تا بسیار خشن ممکن است وجود داشته باشد و یا اشکار و پنهان باشد و یا در برخی موارد گونه ای توافق صورت گیرد . در چنین ستیزی ، دو گونه رخداد بیشتر امکان رخ دادن دارد. در اکثر موارد نو پیروز می شود و در برخی موارد نو و کهنه توافق می کنند و تقریبا در هیچ موردی کهنه پیروز نمی شود و حتا گاهی که به نظر می رسد بازگشتی صورت گرفته است ، نه چنان است که در قدیم بوده است.

      اما جهالت گرچه خود به تنهایی برای به نابودی کشاندن کافی است،به زمینه عاطفی روانی هم کمک می رساند. جهالت نظیر جاسوس دوجانبه عمل می کند هم در خدمت قدیم است و هم در خدمت جدید. گاهی بر گزاره قدیم می نشیتد و آن را محکم و استوار جلوه می دهد و هرگاه رسوایی اش آشکار شود، به تندی بر پشت نو سوار می شود و دوباره ساز نادانی را کوک می کند. بسیاری از کشمکش های بین جدید و قدیم به راستی ستیز بین دو نادانی است، گرچه نادانی نو بیشتر پیروز می شود چه جوانتر ، زیباتر و پر توانتر است. زمانی زیادی باید به درازا بکشد تا نادانی زیباتری در مقابل آن پدیدار شود.تنها چیزی که می تواند بازی نادانی بین نو و کهنه را به هم بریزد فلسفه ورزی به معنای پرسیدن سوالات اساسی در مورد گزاره هایی است که در قالب کهنه یا نو در ذهن افراد انسان لانه گزیده اند یا در آستانه ورودند.

         آموزش پروش ایران به خوبی صحنه کشاکش چنین ستیزی است. گرچه به لحاظ قانونی این پیرانند که حکم رانی می کنند. در عین حال باز هم این پیرانند که شکست می خورند حتی اگر دود از کنده بلند شود و این جوانانند که با همه نداشته هایشان موفق می شوند خواسته ها و تمنییات پیران را ناکارا کنند حتی اگر خامی مهمترین صفت آنان باشد و پیران برای اینکه   از این شکست فاحش حلوگیری کنند ، نه براستی، به زبان و لباس جوانان در می آیند و اگر براستی در آیند باز هم نو پیروز شده است. در ایجا سخن بر سر درستی و تادرستی نیست ـ گرچه هر دو به آن می آویزند ـ بلکه توصیف رخدادی است از زاویه دید نویسنده و هرکس می تواند توصیف خود را داشته باشد.از سویی این ستیز می تواند ستیزی شور انگیز باشد اگر پیران آن را درک کنند و پیران و جوان هر دو بتوانند خویشا وندی خود با جهالت بگساند و یا از چنین خویشی دوری کنند

 



[۱] این مطلب بخشی از مطلبی تحت عنوان فلسفه قدیم و جدید و نسبت آن با تعلیم و تربیت است که در مقدمه کتاب خلاصه مقالت دومین همایش انجمن فلسفه تعلیم و تربیت (۱۳۹۰) امده است