بسمه تعالی
گزارش جلسه سوم کارگاه فلسفه برای کودکان[۱]
۲۷ آذر ۱۳۹۳ – دانشگاه خوارزمی تهران
جلسه سوم از سومین دوره کارگاه «فلسفه برای کودکان» در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۹۳ در محل سالن اجتماعات ساختمان پروین اعتصامی دانشگاه خوارزمی تهران با مدیریت دکتر یحیی قائدی و همکاری خانمها معصومه رمضانی و سحر سلطانی برگزار شد.
خلاصهای از برنامههای اجرا شده در این جلسه به شرح زیر است:
پنل اول: تمرین و بحث گروهی
هدف: رشد مهارت پرسشگری / رشد مهارت مفهومسازی و مهارت دستهبندی
در این پنل پس از توضیحات کوتاهی ذیل عنوان «پرسش» به وسیله نمایش پاپورپوینت، از شرکتکنندگان[۲] خواسته شد به این پرسش پاسخ دهند که: «چرا پرسش میکنیم؟»
پاسخهای زیر توسط شرکتکنندگان ارائه گردید (و در پایان آنان فرصت داده شد پاسخ دیگری نیز ارائه دهند که برخی پاسخهای دیگری ارائه کردند):
مونا: نوعی علت روانی در کار است. | انسان با دانستن آرامش پیدا میکند.
افسانه: انسان ذاتاً کنجکاو است. | برای تفهمیم به دیگران که نمیدانند.
مهدی: کسب اطلاع.
مانیا: در جهان برایشان مشکل پیش میآید. (به منظور کوپ(
شیرین: متعادل کردن نوسانات ذهنی خود.
مریم: برای دستیابی به حقیقت و کسب دانایی
نسرین: چون هم فکر میکنند، هم فکر نمیکنند. | برای جلب توجه.
الناز: برای بهتر عمل کردن.
سمیه: چون آگاهی از ناآگاهی حس بهتری به آدم میدهد.
زهره: چون فکر میکنند که نمیدانند.
رضا: چون علاوه بر غریزه حیوانی، قوه عاقله هم دارند. | چون غریزه برای پاسخ به نیازهای ما کافی نیست.
سحر: برای کسب قدرت و لذت حداکثری.
در ادامه از آنان خواسته شد به صورت گروههای دو نفره، پاسخها را بر اساس ملاکهای مشترک خود دستهبندی کنند. نتیجه به شرح زیر بود:
– گروه مریم و مانیا: بعد روانی + کسب دانش + عمل برتر
– گروه نسرین و الناز: احساسات + ذهن + عملکرد
– گروه افسانه و سمیه: فردی + اجتماعی
– گروه زهره و مونا: احساسی + ادراکی
– گروه مهدی و رضا: متافیزیکی + روانشناختی + جامعهشناختی + طبیعتشناختی
سپس از شرکتکنندگان خواسته شد، این دستهبندیها را با توجه به یکایک پرسشهای دستهبندیشده، ارزیابیکنند. اشکالی از قبیل بیربطی، عدم هماهنگی، عدم ایجاد تناسب، همردیف نبودن، عدم جامعیت، عدم توجه به مفهوم جزئی و کلی در دستهبندی، در این دستهبندیها یافت شد و این مسئله مورد توافق قرار گرفت که دستهبندی میبایست جامع باشد، مانع باشد، شامل باشد، تداخل نداشته باشد و…
در پایان، دستهبندی گروه مهدی و رضا مورد توجه و تأیید حضار و استاد قرار گرفت و فراتر از پرسشهای مطرح شده، بهعنوان یک دستهبندی کلی از پاسخ به پرسشهای انسانی به صورت زیر بازتعریف و تکمیل شد:
فلسفی + علمی (روانشناختی، جامعهشناختی، طبیعتشناختی) + هنری
در نهایت، این نتیجه مطرح شد:
«هستهی دستهبندیها، مفاهیم هستند.»
و نیز این پرسش مطرح گردید:
«آیا انسان به طور طبیعی و عادی مفهومسازی میکند؟ یا میتواند مفهومسازی را بیاموزد؟»
در پایان این پانل، هر یک از شرکتکنندگان دو جمله کوتاه حاوی «آنچه از این بحث یاد گرفتهاند» و نیز «چه حسی از این بحث دارند» را ارائه دادند.
پنل دوم: داستان و بحث گروهی
هدف: رشد مهارت پرسشگری در فلسفه برای کودکان / رشد مهارت بیان شفاف و موجز جملات
در این پنل داستان «مردی که نمیتوانست صورت خود را کنترل کند» خوانده شد و شرکتکنندگان هر کدام تعدادی سوال از این داستان برگزیدند. سپس افراد به صورت دو به دو سوالات خود را جهت ادغام سوالات مشترک بررسی کردند و سپس همین کار در قالب گروههای چهار نفره (با حضور سه شرکتکننده میهمان در این پنل) تکرار شد. در نهایت از میان ۴۵ پرسش مطرح شده، ۱۵ پرسش نخست به شرح زیر مورد ارزیابی جدیتر قرار گرفتند:
۱- آیا اخم همیشه نشانه ناراحتی است؟
۲- آیا چهره خندان به معنای سرور درونی است؟
۳- چرا ارتباطات غیرکلامی از کلامی باورپذیرتر است؟
۴- آیا قصه میخواست بگوید که باید چیزی غیر از آنچه هستید، باشید؟
۵- واکنش دیگران چه اثری بر رفتار ما دارد؟
۶- چه چیزی باعث شده بود هاروی خودش باشد؟
۷- چرا هاروی تظاهر را انتخاب کرد؟
۸- آیا صرفاً با نگاه کردن به حالت دیگران میتوانیم به حالات او پی ببریم؟
۹- آیا یک ادای خاص نشانه یک احساس خاص است؟
۱۰- چرا هاروی مشورت نکرد؟
۱۱- آیا وجدان بهترین قاضی است؟
۱۲- آیا هاروی حالت درونیاش را عوض کرد یا فقط چهرهاش را؟
۱۳- آیا راه سومی هست؟
۱۴- چگونه میتوان به همدلی رسید؟
۱۵- منشاء احساسات کجاست؟
این پرسش از چند لحاظ مورد بررسی گروه قرار گرفتند. از قبیل اینکه آیا برخی پرسش ها قابل انطباق و ادغام هستند؟ آیا
از نظر دکتر قائدی، پرسش خوب (در تمرین داستانخوانی در فلسفه برای کودکان) پرسشی است که:
– از محتوای داستان گذار کرده و پاسخ به آن، بینیاز از یادآوری یا ارجاع به متن داستان باشد. (مثلا پرسش « چرا هاروی مشورت نکرد؟»، «چرا هاروی تظاهر را انتخاب کرد؟»، «آیا قصه میخواست بگوید که باید چیزی غیر از آنچه هستید، باشید؟» و… مناسب نیستند)
– پیشداوری نداشته باشد (مثلاً پرسش «آیا وجدان بهترین قاضی است» این پیشداوری را القا میکند که وجدان به خودی خود یک قاضی هست)
– برای همه قابل بحث و قابل فهم باشد. (مثلاً پرسش «آیا راه سومی هست؟» بیش از حد کلی است)
– محدود نباشد. (مثلا پرسش «آیا اخم همیشه نشانه ناراحتی است؟» و «آیا چهره خندان به معنای سرور درونی است؟» محدود اند)
– پیشزمینهای از دانش فلسفی یا علمی را لازم نداشته باشد.
سپس، با استفاده از پاورپوینت درباره «پرسشگری در فلسفه برای کودکان» نکاتی علاوه بر نکات کشف شده و مورد توافق قرار گرفته در خلال بحث و چالش گروهی، ارائه گردید. از جمله اینکه از منظر فلسفه برای کودکان، برخی دلایل برای پرسشگری از این قرار است: تحریک حس کنجکاوی، بسط دادن یک ایده، شکل دادن یک تکلیف، تشخیص مشکلات، برقراری ارتباط، درگیر ساختن، بحث کردن، نشان دادن علاقه و…
پنل سوم: تمرین فردی و بحث گروهی
هدف: آشنایی عملی با انواع پرسشها در فلسفه برای کودکان
در این پنل ضمن معرفی چهار بعد کلی برای ارزیابی پرسشها در «فلسفه برای کودکان»، جدولی برای ارزیابی ۱۵ پرسش مطرح شده در پانل قبل، در چهار دسته زیر (مشتمل بر ۹ عنوان) توزیع شد: یادآوری/مشاهده/فکر، گسترده/محدود، مبهم/روشن، تشویقآمیز/تهدیدآمیز
ابعاد | پرسشها | ||||||||
تهدیدآمیز | تشویق آمیز | روشن | مبهم | محدود | گسترده | فکر | مشاهده | یادآوری | پرسش |
بر اساس توضیحات ارائه شده در پانل گذشته درباره ویژگیهای یک پرسش خوب، و نیز توضیحاتی که در ابتدای این پانل درباره «ابعاد پرسش» ارائه شد، شرکتکنندگان به صورت فردی، جداول را پر کردند. سپس درباره چند جمله ابتدایی بحث گروهی انجام شد که:
پاسخ به آن پرسش مستلزم چیست: یادآوری/مشاهده/فکر؟
پرسش گسترده است یا محدود؟ مبهم است یا روشن؟ تشویقآمیز است یا تهدیدآمیز؟
پس از بحث درباره پرسشهایی که یک جواب مشخص یا قابل فهم از طریق معلومات دارند، گفته شد که در فلسفه برای کودکان میبایست پرسش «مبهم» باشد تا قابل بحث و بررسی گردد. همچنین این پرسش مطرح شد:
«آیا سوال میتواند تفکر برانگیزد و در عین حال محدود باشد؟»
و نهایتاً نتیجه گرفته شد:
«سوال تأملبرانگیز باید گسترده، مبهم و تشویقآمیز باشد.»
پنل چهارم: تمرین دو نفره مشاوره فلسفی و نقد گروهی
هدف: تمرین عملی مشاوره فلسفی
در این پنل دو نفر (خانمها مریم و مونا، به ترتیب بهصورت داوطلبانه و دیگری بر اساس قرعه) تمرین عملی مشاوره فلسفی را انجام دادند. ابتدا دکتر قائدی توضیحات جلسه پیشین را مجدداً تکرار کردند که «مشاور فیلسوف» باید از مُراجع بپرسد که «مشکل یا مسئله تو چیست؟» مهمترین بخش در این گفتگو آنست که نخست؛ مشکل یا پرسش مراجع شفاف سازی و روشن شود و دوم؛ اینکه باید اطمینان حاصل شود که مشکل یا پرسش واقعاً همان است (که ابتدائاً گفته شده).
سپس، ابتدا خانم مونا به عنوان مشاور با خانم مریم به مدت ۱۰ دقیقه گفتگو کرد که مشکل/مسئله خود را چنین بیان میکرد: «مشکل من، دغدغهای است که در قبال پدر و مادرم دارم». پرسشو پاسخهای ابتدایی مشاوره از این قرار بود:
مونا: مهمترین مساله شما؟
مریم: اتفاقات بد برای پدر و مادرم و بیماری یا مرگ آنها.
مونا: چرا این دغدغه شماست؟
مریم: چون آزاردهنده است.
مونا: از دست دادن یعنی چی؟
مریم: نداشتن آغوش باز والدین.
مونا: چه اتفاقی میافته؟
مریم: جای خالی و عدم امکان جبران خیلی چیزها.
مونا: دغدغه شما مربوط به شماست یا پدر و مادرتان؟
مریم: من.
مونا: چنین اتفاقی تا حالا نیفتاده؟
پرسشهای بعدی مشاورفیلسوف که مسیر پاسخهای مراجع را تعیین کردند:
– لذتِ داشتنها را نمیتوان از دست داد؟
– اهمیت این لذت در چیست؟
– مساله جایگزینی است یا خلا و نداشتن؟
– تصور مرگ چگونه است؟
– اگر مرگ نابودی نیست دغدغه در چیست؟
– چون به آن فکر میکنیم پس دغدغه است؟
– متافیزیک چه جایگاهی در این دغدغه دارد؟
– توانایی ارتباط با روح چیست؟
– به روح باور دارید؟
– اگر باور دارید روح انسان باقی است چرا دغدغه شماست؟
سپس این دو نفر جای خود را عوض کردند، خانم مریم در جایگاه مشاور از خانم مونا پرسید که مشکل شما چیست:
مریم: مهمترین دغدغه شما چیست؟
مونا: چرا زندگی میکنیم؟
مریم: خودتون چه فکری میکنید؟
مونا: اساسا نمیتونم فکر کنم.
مریم: هرکسی برای این سوال دلیلی داره همینطوره؟
– شما چه دلیلی میتوانید داشته باشید؟
– به دلایلش فکر کردید؟
– دلایل دیگران را شنیدید؟
– معیار شما چیست؟
– رضایت در چیست؟
– آیا از زندگی خوشحال و راضی نیستی و حال خوبی نداری؟
– آیا رسیدن به اون دلایل که بهش فکر شده حال خوبی نمییاره؟
– آیا دلایل شما خوب نیست؟
– دیدگاه شما نسبت به خوب چیه؟
– آیا رضایتمندی حال را خوب میکند؟ چرا؟
– آیا بعد از شنیدن دلایل زندگی دیگران رضایتمندی در آن مشاهده نکردید؟
از آنجا که مشاور نتوانست بحث را بیش از این ادامه دهد، مشاوره بعد از ۵ دقیقه به پایان رسید.
در فاصله دو تمرین مشاوره، دکتر قائدی از شرکتکنندگان خواستند درباره کیفیت بحث نظر بدهند. انتقاداتی را این دست راجع به مشاوره اول مطرح شد:
– مشاوره بیشتر شکل روانشناختی داشت تا فلسفی. یعنی گویی مشاور داشت یک طرفه بحث میکرد و سخنان خود را برای درمان مراجع ارائهمیداد. به جای آنکه دو طرف بحث کنند و مشاورفیلسوف، مُراجع را به چالش بکشد.
– مُراجع بیش از حد بحث کرد.
آقای دکتر قائدی در این باره توضیح دادند که مشاور نباید اجازه دهد که مراجع سخنفرسایی کند. باید از او پاسخ مشخصی برای سوال خواست و نه بیشتر. اگر غیر از این باشد، مراجع، مشاور را گمراه میکند. برای جلوگیری از این مسئله، مشاور باید مراجع را متوجه خط اصلی بحث – در واقع فرض بر این است که مشاور میداند که چه میخواهد – مثلاً با یادآوری اینکه «من داشتم میگفتم…»، «بحث بر سر این بود…»
– از سوال ششم به بعد بحث پراکنده شد و مشاور نتوانست بحث را متمرکز کند. همچنین بحث تکراری شد و پراکنده، بهنحوی که به جای آرامش دادن به مُراجع، موجب سلب آرامش او شد.
– یکی از شرکتکنندگان این مسئله مطرح کرد که انتظار میرفت مشاور برای جلوگیری از انحراف بحث(یا بازگردانندن آن به مسیر اصلی)، گاهی مفاهیم و موضوعات را توضیح بدهد.
اما آقای دکتر قائدی در این باره توضیح دادند که مشاورفیلسوف در جریان مشاوره نباید ادعایی مطرح کند، مگر در قالب پرسش برای پیشبرد بحث. مثلاً «تصور کن اگر….»
در پایان تمرین دوم، مجدداً شرکت کنندگان نکات و انتقاداتی را مطرح کردند.
معرفی کتاب
در طول کارگاه، کتابهای زیر برای مطالعه بیشتر معرفی شدند:
– آموزش فلسفه به کودکان: بررسی مبانی نظری، یحیی قائدی؛ با مقدمه میرعبدالحسین نقیبزاده، نشر دواوین، تهران ۱۳۸۲
(نایاب، ویرایش دوم کتاب در آستانه انتشار)
– فلسفه در کلاس درس، رون شاو، ترجمه مراد یاری دهنوی و روح الله حیدری، نشر آوای نور، تهران ۱۳۸۹
– فیلسوفان کوچک، هینز جوانا، ترجمه یحیی قائدی، نشر آبیژ، تهران ۱۳۸۷
– پرسش کردن در دبستان، ادوارد کنرادراگ و جورج براون، ترجمه دکتر علیرضا کیامنش و کامران گنجی، انتشارات رشد، ویرایش اول، چاپ دوم، تهران ١٣٨٧
– سنگ تفکر: داستانهای کوتاه فلسفی از یک دوستی کودکانه، استیجن موکارس، ترجمه پریسا برازنده، انتشارات دوایر، تهران ۱۳۹۲
– داستانهایی برای فکرکردن: سی داستان، سی مضمون، رابرت فیشر، ترجمه جلیل شاهری لنگرودی، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران ۱۳۸۶
– پیکسی: داستانی فلسفی برای کودکان مقطع ابتدایی، ماتیو لیپمن، ترجمه یحیی قائدی و اسفندیار تیموری، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران ۱۳۹۲
(کتاب راهنمای کاربردی مربیان با عنوان «کنکاش به سوی معنا» در آستانه انتشار)
منابع تکمیلی را در این لینک میتوانید جستجو کنید.
________ پایان _________